مهار طالبان یا لابی برای طالبان ؟؟
- انتشار: ۲۶ جدی ۱۴۰۲
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 168815
کاظمی قمی نماینده ویژه رییس جمهور ایران در افغانستان به اسلام آباد رفته تا با رهبران این کشور در باره افغانستان گفتگو کند.
گمان میرود که مقابله با چالش های امنیتی فراگیر در منطقه، از اصلی ترین محورهای گفتگوهای مقامات ایرانی و پاکستانی باشد.
افزایش بهت آور عملیات های انتحاری در ایران و پاکستان که پشتیبانی آنها از افغانستان تحت سلطه طالبان صورت گرفته، تهران و اسلام آباد را وادار به جستجوی راهکار مشترک کرده است.
اما به نظر میرسد که یافتن ابزارهای مشترک برای کنترل و مهار طالبان، تنها انگیزه سفر آقای قمی به اسلام آباد نیست.
زمزمه های رسمیت دادن به اداره طالبان توسط آمریکا (در پوشش سازمان ملل)، یکی از دغدغه های جدی ایران است.
گزارش فریدون سینیرلی اوغلو نماینده دبیر کل سازمان ملل از وضعیت افغانستان به آقای گوترش، ظاهراً این سازمان را وا داشته که پس از ظاهر سازی در تحقق برخی مطالبات جامعه جهانی از طالبان، رسمیت دادن به حکومت طالبان را در دستور کار قرار دهد و قراین نشان میدهد که ایران، در تحولات آتی افغانستان، هیچ نقشی ندارد.
شاید تصور شود که رسمیت یافتن حکومت طالبان، چندان هم با سیاست کنونی ایران تعارض نداشته باشد، اما اگر میزان اثرگذاری ایران بر تحولات آتی افغانستان به صفر برسد و افغانستان، جولانگاه مطلق و بی چون و چرای آمریکا شود، یک شکست بزرگ برای ایران به حساب می آید.
ایران برای تامین منافع خود در افغانستان بر آن بخش از طالبان سرمایه گذاری کرده بود که عملاً پس از واگذاری کشور به این گروه، به حاشیه رفتند و نتوانستند یا نخواستند هیچ یک از توقعات ایران را برآورده سازند.
از آنسو، آمریکا با پیگیری طرح مدغم سازی، در تلاش است تا با اضافه کردن برخی چهرههای همسو با خود در حکومت پیشین به طالبان، ظاهر یک حکومت فراگیر را به اداره طالبان بدهد و از رهگذر آن، مقدمات رسمیت دادن به حکومت طالبان را فراهم آورد.
اگر این اتفاق بیفتد، عوامل وابسته به آمریکا در حکومت جمهوری به نیروهای مورد تایید آمریکا در ساختار طالبان (همان هایی که از دادن آب به ایران مضایقه کردند) اضافه خواهند شد و ساختار اصلی حکومت آینده افغانستان را تشکیل خواهند داد.
ایران، به عنوان کشوری که در بیست سال حکومت جمهوری، یکی از اثرگذارترین کشورها بر تحولات سیاسی افغانستان بوده و لااقل نیمی از قدرت سیاسی در اختیار متحدین اش قرار داشته، اکنون، نه تنها هیچ تاثیری بر سیاستهای طالبان ندارد که مجبور شده برای کاهش آسیب پذیری امنیتی خود از ناحیه گروههای تروریستی تحت حمایت طالبان، دست به دامن پاکستان ببرد.
برای روسیه، معامله با آمریکا بر سر افغانستان، در بدل آنچه که در اوکراین به دست میآورد، معامله قابل ملاحظهای است، اما برای ایران، که اخراج آمریکا از افغانستان را به عنوان مهمترین انگیزه معاشقه خود با طالبان ابراز میکرد، تداوم حضور آمریکا در افغانستان بدون حضور حداقلی ایران، یک فاجعه است.
ایران در دو سال گذشته، دقیقا در همان زمینی بازی کرده که آمریکا دوست داشت.
تداوم سیاست کنونی ایران نسبت به افغانستان، ایران را در آینده با خطرات بیشتری مواجه خواهد کرد.
با توجه به اینکه ایران، به دست خود، متحدین چهل ساله را پس زده، سفر کاظمی قمی به اسلام آباد، عمدتا با هدف لابی گری برای آن بخش از طالبان است که ایران خیال میکند با این کشور همسویی دارد و در تحولات آتی از سوی آمریکا کنار گذاشته خواهد شد (حلقه وابسته به ملا هبهالله) و این اقدام، تداوم اشتباهات دو سال و نیم گذشته ایران است و وضعیت ایران در افغانستان را بهبود نخواهد بخشید.
به هر میزان که طالبان به ثبات نزدیکتر شوند، گروههای جدایی طلب هم قدرتمند تر میشوند و با انگیزه و تجهیزات بیشتری فعالیت خواهند کرد و عوارض چنین اتفاقاتی، ایران را در خود غرق خواهد کرد.
ایران، همه ظرفیتهای خود در افغانستان را از بین برده و شاید احیای این ظرفیت های به فنا رفته، ضرورتش بیش از سفرهای بیحاصل به اسلام آباد و لابی گری برای بخش هایی از طالبان باشد.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)