مسن ترین امپراتور جهان!
- انتشار: ۲۱ قوس ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیبین الملل
- شناسه مطلب: 34261
جاپان و امپراتورش یک رکورد بزرگ را به ثبت رسانده اند. خانواده امپراتور آکی هیتو، طولانی ترین نظام سلطنتی در تاریخ جهان را بنیان گذاشته اند. سیستم سلطنتی از 2700 سال پیش در جاپان برقرار است و قدرت در همین خاندان دست به دست می چرخد، البته درباره تمام امپراتورهای جاپان اطلاعات دقیقی وجود ندارد.
به خصوص وقتی زمان بیش از اندازه- مثلا تا سال 600 پیش از میلاد مسیح- عقب می رود، کمتر کسی می داند که امپراتورها دقیقا چه کسانی بوده اند و در چه تاریخی حکمرانی کرده اند. البته این روزها امپراتور قدرت چندانی ندارد و بیشتر یک مقام تشریفاتی است.
فرمان کشور در دست نخست وزیر است. اوست که وزیر انتخاب می کند و در برنامه های رسمی یا دیدارهای سیاسی شرکت می کند. جایگاه امپراتور آن قدر تشریفاتی است که وقتی امپراتور- مثلا به خاطر یک فاجعه یا اتفاق بزرگ ملی- سخنرانی می کند و در جعبه جادو ظاهر می شود، از حضور او به عنوان «یک رخداد بزرگ تاریخی» یاد می شود.
او وقتی پیام استعفایش را از تلویزیون خواند، در بیست و نهمین دوره سلطنت بود اما در تمام این مدت فقط یک بار دیگر جلوی دوربین رفته بود. در کل تاریخ امپراتوری جاپان این هم سومین باری است که یک امپراتور جلوی دوربین رسانه ها یا رادیو قرار گرفته است. نوبت قبلی که امپراتور حاضر شده بود جلوی دوربین سخنرانی کند، زمان زلزله و سونامی بزرگ جاپان بود که به خاطر فاجعه مرکز اتمی «فوکوشیما» در سال 2011 میلادی یک سخنران پرطمطراق ایراد کرد تا درد مردم را کمتر کند. در آن فاجعه 20 هزار نفر کشته یا مفقود شده بودند که این آمار با توجه به آسیب دیدگان کم جاپانی در فاجعه های بزرگ قابل توجه بود. هنگام پخش این سخنرانی همسر امپراتور کنار او ایستاده بود تا به مردم قوت قلب بدهد. آن ها بعدتر به محل فاجعه هم رفتند و همه چیز را از نزدیک بررسی کردند.
بار دیگری که امپراتور سخنرانی کرد، بعد از مرگ پدرش در ماه آگوست 1945 میلادی بود، البته آن زمان، حضور تلویزیون هنوز در جهان جدی نبود و ولیعهد جوان هم متن تسلیت ملت را در رادیو خواند و البته برای دشمنان خط و نشان کشید که کشور بدون صاحب نمانده و در مقابل هرگونه تجاوز احتمالی که شبیه جنگ جهانی باشد، محکم می ایستد.
امپراتور آکی هیتو آدمی عجیب با سلیقه خاص خودش است. برخلاف بقیه امپراتورها که کارشان کشورگشایی یا توجه به دغدغه های سیاسی بود، او همه چیز را عملا به نخست وزیر تحویل داده و خودش مشغول کارهای سرگرم کننده و ماجراجویانه شده است، البته چون به عنوان «یک مقام محبوب» به شکل عجیبی مورد توجه مردم کشورش است و حرکات او را زیر نظر دارند، سعی می کند کارهای جالب و ماجراجویانه اش کمی سمت و سوی فرهنگ سازی هم داشته باشد.
هیروهیتو برادر بزرگ تر امپراتور یکی از خاص ترین و مهم ترین کلکسیون ها در حوزه جانوران آبزی در تمام جهان را در اختیار دارد. او در این باره کلی کتاب و مقاله نوشته است. خود امپراتور هم یک کلکسیون جالب از ماهی های ژلاتینی دارد و وقت های آزادش را به مطالعه درباره همین «گلدفیش»ها می گذراند. شاید باورش دشوار باشد اما جناب امپراتور بیش از سیاست، اهل دنیای ماهی هاست و تا به حال، 38 مقاله علمی و مفصل درباره ماهی ها نوشته است. یکی از هیجان انگیزترین اتفاق های عمر امپراتور احتمالا این باشد که یک زیست شناس جاپانی گونه ای جدید از ماهی های «گوبی» را به نام او زده است. اسم این ماهی، به خاطر قدردانی از پیرترین امپراتور جاپان «اکسیر آکی هیتو» است. آقای امپراتور تنها حکمرانی نیست که عاشق حیوانات است اما تفاوت او با دیگران این است که از این جانوران در محیطی کالا طبیعی و بکر نگهداری می کند. او بخش هایی از قصرش در توکیو را بکر نگه داشته تا حیوانات احساس غریبی نکنند.
امپراتور جاپان یکی از سنت شکن های بزرگ تاریخ کشورش بود. اولین تابوی شکسته شده توسط او به جریان ازدواجش بر می گردد. به طور سنتی در جاپان- و خیلی کشورهای دیگر که نظام سلطنتی دارند- شاه یا فرمانروا در حد یک الهه یا خدا جدی گرفته می شود؛ به طوری که سرپیچی از فرمان او بدترین مجازات ها را به دنبال دارد. با همین نگاه، ازدواج امپراتور با یک شهروند عادی خارج از سیستم سلطنتی غیرممکن دانسته می شود، چون کمترین بدی اش این است که «خون امپراتور» را کثیف می کند، با همه این حرف ها، آقای آکی هیتو تنها امپراتور تاریخ جاپان بود که حرف دلش گوش داد. او روزی که در زمین تنیس مشغول ورزش بود، عاشق دختری شد که همان حوالی مشغول ورزش بود. بعد هم با او ازدواج کرد. تا پیش از او همه امپراتورهای جاپان یک زن اصلی داشتند و حرمسرایی هم در کاخ شان برقرار بود اما او گفت، خدا یکی، عشق یکی. خلاصه این که کل سیستم جاپانی ها را تغییر داد.
امپراتور بعد از ازدواجش در دهه 1950 میلادی تغییرات گسترده ای در کشور صورت داد. از جمله این که، برای زنان، به طور ویژه ای ارزش قائل شد و آن ها را وارد حلقه قدرت کرد. او این کار را از زنان خاندان سلطنتی شروع کرد و وقتی تابو شکسته شد، به مرور دیگران را هم وارد سیستم سیاسی کشور کرد، البته پیش از او حکمران های زن در جاپان وجود داشته اند اما تعدادشان آن قدر زیاد نبود که جدی گرفته شوند. اگر قدرتی هم داشتند، همه چیز به پای «خون امپراتوری»شان گذاشته می شد و مردم عادی- به خصوص زنان طبقه متوسط و پایین دست- حتی در فکرشان هم نمی گنجید که در مملکت کاره ای شوند. یکی از کارهای جالب آقای امپراتور بخشیدن قدرت ولیعهدی به زنان است. او بارها وصیت کرده که اگر به هر دلیلی کسی از دنیا رفت، زنان باکفایت می توانند جایش را بگیرند. آخرین بار در سال 2005 میلادی این حرف بر زبان امپراتور آمد و تبدیل به قانون- یعنی لازم الاجرا- شد.
امپراتور جاپان عاشق برنجکاری و کارگری است. او دست کم در ظاهر خودش را عاشق کارگری نشان می دهد تا به مردمش بگوید، کار عار نیست. عده زیادی به عشق او شغل های سخت را انتخاب می کنند.
نظرات(۰ دیدگاه)