قندهار و روحانیت شیعی
- انتشار: ۲۷ میزان ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 122763
پس از درگذشت آیتالله محسنی، بیشازپیش توجهات به جامعه روحانیت شیعی قندهار جلب شد و لزوماً این سؤال به وجود آمد که چگونه از اجتماع نیمه بسته قندهار، روحانیانی مثل آیتالله محسنی برخاستند؟ البته این سؤال زمانی محلی از اعراب دارد که روحانیت شیعی قندهار را پدیده نوظهور در این سرزمین بدانیم درحالیکه قندهار از قرن دوم هجری مأمن روحانیت شیعی بوده است.
علامه «محمد بن فضل رخجی» در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری در قندهار زندگی میکرد و با امام هشتم شیعیان در ارتباط بود. در کتاب با ارزش «رجال طوسی» از این عالم قندهاری نام برده شده است. ثقهالاسلام «محمد بن فرج رخجی» و فرزندانش «عباس» و «ابراهیم» که این دو تن هم از طبقه علما بودند، در اوایل قرن چهارم در قندهار میزیستند.
در کتاب «دلائلالامامه» از این پدر و فرزندانش، یاد شده است. علامه «ابوعلی رخجی» از دیگر روحانیان قندهار در قرن پنجم هجری بود که در دو کتاب «فوائدالرجالیه» و «منتهیالطلب» از او نام برده شده است. اینها را باید از بنیانگذاران روحانیت شیعی در قندهار دانست که زمینه حضور و فعالیت روحانیان بعد از خود مثل علامه «عبدالله» مشهور به «وصال» را در قندهار فراهم کردند. علامه وصال که صاحب بیش از ۲۰ کتاب ارزشمندی مانند «تحریرالاصول» است، در قرن سیزدهم هجری در قندهار زندگی میکرد. آقا بزرگ تهرانی در کتاب «نقباءالبشر»، شرح مفصلی از این مرجع دینی و سیاسی افغانستان، آورده است. علامه وصال، همان مرجعی است که انگلیس در جنگ اول با افغانستان، شرط واگذاری تاجوتخت را به امیر دوستمحمد خان، تبعید این مرجع به خارج از افغانستان، دانست. آیات عظام، «محمدعلی قندهاری»، «مقدس قندهاری»، «علی جان قندهاری» و «آخوند پارسا» از دیگر عالمان مطرح قندهار و افغانستان بودند که به دستور عبدالرحمان خان شهید شدند. علامه امینی صاحب کتاب «الغدیر» در کتاب «شهیدان راه فضیلت» از آنان نام برده است.
این طبقه از روحانیان، زمینه را برای رشد و تعالی روحانیان معاصر قندهار مانند علامه شیخ «محمد طاهر قندهاری»، «مولوی حسن جان قندهاری»، آیتالله «سید مظفرالدین شاه قندهاری»، آیتالله «یعقوبعلی صادقی»، آیتالله «امیرمحمد» و سرانجام آیتالله محسنی فراهم کردند. این روحانیان هم به نوبه خود، با تشویق و سعی وافر، نسل جدیدی از جوانان قندهاری را به کسوت روحانیت درآوردند.
بر اساس یادداشتهای نگارنده، در حال حاضر بیش از ۳۰۰ روحانی و طلبه قندهاری اعم از معمم و غیرمعمم در خارج و داخل قندهار مشغول تحصیل و سایر فعالیتهای اجتماعی هستند. در این میان جا دارد از حجتالاسلام «سردارمحمد زاهدی» نام ببرم که اکنون ریاست شورای علمای شیعه قندهار را به عهده دارد. او به خاطر موقعیتش، گاهی دیدوبازدیدهای اداری را نیز به نمایندگی از جامعه روحانیت قندهار انجام میدهد. همچنین حجتالاسلام محمدنبی طاهری از دیگر روحانیان شهر قندهار است که مدرسه علمیه «نورالهدا» و مرکز «دارالقرآن هدایت» قندهار را اداره میکند. او افزون بر این، به وعظ و سخنرانی نیز میپردازد. روحانی دیگر، حجتالاسلاموالمسلمین «عصمتالله مسعودی» از اساتید حوزه علمیه قندهار است که بیشتر وقت خود را به مدیریت و آموزش طلبههای جوان میگذراند. هرچند زاهدی و طاهری، دارای تحصیلات قابل قبول حوزوی تا سطوح خارج هستند اما حجتالاسلام مسعودی از نگاه مقام علمی، سرآمد روحانیان فعلی قندهار است و کرسی تدریس دروس خارج را در اختیار دارد. رشد علمی جناب مسعودی، بیشتر به شیوهای برمیگردد که از ایام جوانی برگزیده است. او از فعالیتهای متفرقه اجتماعی که اکنون به آفت تحصیلی طلبهها تبدیل شده است، به شدت پرهیز میکند. او همچنین از هیاهو و غوغای سیاستزدگی و رقابتهای منفی، به دور است و کمتر در انظار عمومی ظاهر میشود. در نیمه دوم دهه هفتاد که دوست داشتم از دنیای طلبهها سر دربیاورم و بدانم که ملاها چه میگویند، کتاب سهجلدی «دروس فی علم الاصول» معروف به «حلقات الاصول» شهید صدر را پیش حجتالاسلام مسعودی فرا گرفتم. تدریس این کتاب که با شیوههای نو و ابتکاری نوشته شده و روحانیان را برای ورود به دوره اجتهادی آمده میکند، کار هر استاد حوزه نیست اما او به خوبی از پس تدریس این کتاب برمیآید. نفر چهارم، شیخ «حسن» فرزند آیتالله محسنی است. او همزمان با این که ناظر امور «مسجد جامع فاطمیه» قندهار است، فعالیتهای اجتماعی نیز انجام میدهد. شیخ حسن، عربی را با خاطر حضور درازمدت خود در عربستان، با فصاحت صحبت میکند.
بههرحال، از آنجا که یادداشت حاضر صرفاً جنبه اطلاعرسانی و آشنایی ابتدایی با جامعه روحانیت تشیع قندهار دارد، وارد بحثهای بایدها و نبایدهای این طبقه از جامعه نمیشوم و در غیرآن لازم بود چند جملهای درباره جریانهای فکری و سیاسی تشیع قندهار و همچنین درباره جامعه روحانیت قندهار پس از آیتالله محسنی، هم نوشته شود.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)