قصّه پر غصّه صلح در افغانستان
- انتشار: ۱۵ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 94118

قصّه صلح در افغانستان به درازای قصّه جنگ است و به همان اندازه برای مردم رنجآور و دردافزا بوده است. یک داستان تراژیک پر از غم و اندوه؛ امّا برای سیاستمداران دکانی سودمند و درآمدزا.
امریکاییها که به نام جنگ با طالبان، به افغانستان لشکر کشیده بودند زود متوجه شدند که جنگ بیپایانی را آغاز کرده اند. از این جنگ نه تنها سودی عایدشان نمیشود بلکه تلفات انسانی و هزینههای کلان روی دستشان خواهد گذاشت. به آسانی از جنگ به صلح تغییر موضع دادند و منافع خود را به جای جنگ در صلح جستوجو کردند. این بود که موضوع مذاکره و صلح با طالبان را مطرح کردند.
از آن پس این کلمه جذاب در رسانهها و محافل و کنفرانسها راه یافت و ورد زبان سیاستمداران، رسانهها و جامعه مدنی گردید و مردم زخمی از جنگ بدان امید بستند. در همین فضا بود که کرزی رئیس جمهور وقت به طالبان “برادران ناراضی” خطاب کرد، به آنها امتیازات فراوان سیاسی و نظامی داد و از گروه تروریستی به گروه جهادی رساند. و این آغاز یکروند دروغین به نام صلح بود که پیامدهای سیاسی، نظامی و اقتصادی زیادی برای کشور داشت که به شرح آنها میپردازیم.
۱- پیامدهای سیاسی صلح
طالبان در داخل افغانستان و نیز از نظر کشورهای جهان گروه تروریستی بود. پنج سال بدترین جنایات را در افغانستان مرتکب شده بود، با القاعده و دیگر گروههای تروریستی جهانی رابطه تنگاتنگ داشت. سیاست جهانی منحل شدن این گروه و محاکمه و مجازات رهبران آن به جرم جنایات جنگی بود. پس از آنکه امریکاییها مسأله مذاکره و صلح با این گروه را مطرح کردند، این گروه با آب رحمت شسته شد. از جنایتکاران جنگی به برادران ناراضی تغییر ماهیت داد.
مشروعیت یافتن طالبان در داخل و خارج از همین زمان آغاز شد و با تلاشهای پاکستان ادامه یافت. در ترکیه، آلمان، پاکستان، عربستان و سرانجام قطر حکومت افغانستان و امریکا با طالبان مذاکره کردند. نخستینبار امریکاییها داشتن آدرس ثابت را برای طالبان مطرح کردند. این موضوع پس از گردشهای فراوان سرانجام در قطر به نتیجه رسید و طالبان دارای دفتر رسمی شدند و امارت اسلامی در پهلوی جمهوری اسلامی بیرق خود را بلند کرد.
۲- پیامدهای نظامی صلح
مطرح شدن صلح به نیروهای جنگی طالبان انگیزه و امید داد. به پیروزی امیدوار شدند و نیروهای جدید جذب کردند و حضورشان در برخی مناطق و ولایات علنی و رسمی شد.
امریکاییها تنها به مذاکره و صلح با این گروه بسنده نکردند؛ بلکه در تبانی با حکومت کرزی به تقویت نظامی طالبان نیز دست زدند؛ انتقال جنگ از جنوب به شمال و رساندن نیروهای این گروه با طیاره به ولایات شمال و فرود آمدن چرخبالهای خارجی حامل سلاح و مواد غذایی به مناطق تحت کنترل طالبان یک نمونه از حمایتهای نظامی غربیها از این گروه میباشد.
در رقابت با امریکا، دیگر قدرتهای جهانی و کشورهای همسایه نیز به طالبان روی آوردند و کمکهای خود را سرازیر کردند. پیش از آن اگر پاکستان و عربستان و امارات متحده به طالبان کمک میکردند، روسیه، چین و ایران نیز افزوده شد.
تا آنزمان طالبان صرفاً در مناطق جنوب و در میان پشتونها حضور داشتند، در سایه صلح دروغین، میدانهای جنگی خود را در تمام ولایات شمال و غرب و شرق گسترش دادند.
میوه دیگری درخت صلح گسترش نفوذ طالبان در میان اقوام غیر پشتون بود؛ در پی بازگشت مشروعیت به طالبان، تاجیکها و ازبکها نیز به این گروه پیوسته اند.
امتیاز دادن با هدف نرم کردن طالبان برای صلح از زمان کرزی کلید خورد و ادامه دارد؛ آخرین مورد آن آزادی ۵۰۰۰ زندانی این گروه بود که در روزهای گذشته رخ داد.
تقویت جبهههای نظامی طالبان، به طور طبیعی تضعیف نیروهای امنیتی کشور را در پی داشت. با مطرح شدن مذاکره و صلح با طالبان، نیروهای امنیتی به تردید افتادند و انگیزههای دینی و ملّیشان سست گردید. نتیجه این شد که طالبان گام به گام پیشروی کردند، از مناطق اطراف و شهرهای کوچک تا رسیدند به مراکز ولایات.
۳- پیامدهای اقتصادی صلح
غمانگیزتر از پیامدهای سیاسی و نظامی صلح، پیامدهای اقتصادی آن برای کشور و مردم است. به نام صلح تاکنون ، میلیاردها دالر از جیب مردم به جیب طالبان، سیاستمداران و فنسالاران رفته است. صلح برای یکعده گاو شیری است. این پولها از درآمدهای ملّی و از جیب شهروندان کشور خرج شده است. مثلاً در لویه جرگه مشورتی صلح که با حضور ۳۲۰۰ تن حدود دو ماه پیش برگزار گردید بیش از ۳۳۰۰۰۰۰۰۰ افغانی خرج شده است. در سال ۲۰۱۴ هزینه صلح ۹۰۰۰۰۰۰ دالر بوده است.
چند جرگه مشترک با پاکستان و دو لویه جرگه مشورتی صلح برگزار شده است که در مجموع بیش از یک میلیارد دالر خرج داشته است. “شورای عالی صلح” به ریاست سیّد احمد گیلانی در سال ۱۳۸۹ ایجاد شد. تقریباً همه سرجنبانها و اقیها در این شورا عضویت داشتند و سالها معاشهای کلان و امتیازات فراوان گرفتند؛ بدون آنکه کمترین تأثیری در جریان جنگ و صلح گذاشته و یا اندک سودی به حال مردم و کشور داشته باشد.
حکومت نه تنها شورای صلح را منحل نکرد بلکه در رقابت با آن وزارت امور صلح نیز ایجاد کرد. این وزارت نیز با صدها کارمند و کش و فش به نام صلح و مذاکره با طالبان و درواقع به خاطر ضعف مدیریت و سیاستبازی حکومت همچنان از جیب مردم هزینه میکند. در پهلوی آن رفت و آمدهای هیأتهایی به نام صلح به کشورهای مختلف و در سالهای اخیر به دوحه قطر افزوده شد.
آخرین گامها در استفاده سودجویانه از صلح پس از انتخابات سال گذشته برداشته شد. اشرف غنی و عبدالله، پس از انتخابات، قدرت را تقسیم کردند و دکان پردرآمد صلح به عبدالله سپرده شد و بر این اساس باز از نو “شورای عالی مصالحه ملّی” را به وجود آوردند و اکنون سیاستمداران بر سر عضویت در آن و گرفتن مناصب و معاش بهتر مشغول چانهزنی هستند.
صاحبنظران میگویند اگر هزینههایی که در بیست سال اخیر برای صلح شده برای بازسازی کشور میشد، حالا بخشی از این کشور آباد بود و مردم در رفاه و آسایش زندگی میکردند. اگر این هزینهها برای سروسامان دادن و تقویت نیروهای امنیتی میشد حالا طالبان شکست نظامی خورده بودند و جنگ پایان یافته بود.
هرچند این روزها از مذاکره و صلح سخن زیاد است؛ امّا چشمانداز آن تیره و تار مینماید؛ زیرا سیاست ایالات متحده امریکا ادامه جنگ و ناامنی در افغانستان میباشد. اگر طالبان را به صلح هم بکشاند، داعش یا مجاهدین سابق را به میدان جنگ خواهد آورد.
در نوشته دیگری گفتیم که در افغانستان فرهنگ قبیلهای حاکم است و در این فرهنگ صلح جایی ندارد. سه دسته داخلی مؤثر در جنگ و صلح یعنی حکومت، طالبان و گروههای جهادی، صلح را یکضرورت ملّی نمیدانند و به آن باور ندارند. از این گذشته سیاستمداران افغانستان در فعالیتهای خود تنها یک معیار دارند و آن منافع مادی خودشان است. هرکدام از جنگ و صلح که این منافع را تأمین کند باید بماند. آشکار است که منافع این سه گروه در جنگ بهتر تأمین میشود. مثلاً با آمدن صلح، حکومت باید قدرت خود را تقسیم کند؛ گروههای سیاسی و سیاستمداران نیز درآمدهای کلان دالریشان کنسل و از منافع جنگ و صلح محروم خواهند شد. و امّا طالبان زور را تنها راهحل میداند و میخواهد با نیروی نظامی کشور را تسخیر و امارت خود را اعلام کند. امریکا پس از امضای توافقنامه خود را از جنگ کنار کشیده و درواقع به طالبان فرصت داده است که بخت خود را بیازماید.
جنگ و صلح همزاد اند. بدون جنگ، صلح معنی ندارد؛ پس باید جنگ باشد تا دکان صلح رونق داشته باشد.
(سیّد اسحاق شجاعی)
نظرات(۰ دیدگاه)