فاجعه‌ محصول نادانی بود یا ناکارگی؟!

  • انتشار: ۳ ثور ۱۳۹۷
  • سرویس: اجتماعیدیدگاه
  • شناسه مطلب: 39951

فقط کافی بود مدعیان مدیریت جامعه، پنج نفر را قبل از شروع فرایند توزیع تذکره، برای تأمین امنیت مرکز توزیع تذکره موظف می‌نمودند و بعد فرایند توزیع تذکره شروع می‌شد.

چگونه در طول دهه محرم صدها مسجد توانست امنیت خود را تأمین کند و از دماغ یک نفر خون نیامد، اما تنها امنیت یک مرکز توزیع تذکره در غرب کابل گرفته نشد؟!

بر اساس یک محاسبه‌ی ساده‌ی منطقی، وضعیت از دو حال خارج نیست: 1. مدعیان مدیریت این جامعه این احتمال را می‌دادند و به عمد کم‌کاری کردند و ریختن خون جماعت کثیری و داغدار شدن ده‌ها و صدها خانواده برای آنان به اندازه یک تایر موتر شیشه دودی شان اهمیت و ارزشی نداشت و ندارد؛

  1. نمی‌دانستند و توان یا درک و شعور برنامه‌ریزی را نداشتند. در هردو صورت، آنان یا ادعای ریاست و رهبری نکنند و زمام امور مردم را رها کنند و یا این‌که لطف کنند به جای این همه انسان بی‌گناه و معصوم، بمیرند.

دست‌ها از نوشتن ابا می‌ورزد و می‌لرزد و زبان از گفتار بند می‌آید، اما سمینت‌های اطراف خانه شاهان وشاه‌چه‌ها چون آسمان‌خراشی، حیات فرعونی را در برابر چشمان یتیمان و بیوه‌زنان مجسم می‌سازد. بایسکل‌ران، معلم، دانشجو، جارو کش و انسان مدنی باید در خون بغلطد و اربابان و ارباب‌چه‌های سوار بر گرده‌ی مردم، پشت دیوارهای بتونی بلمند و کادیلاک بدوانند و مردم را زیر بگیرند، و این یعنی افغانستان. با زبان مردم را تشویق به انتخابات کنند و در عمل تهدید کنند که اگر تصمیم مشارکت دارید، در خون خود غطه‌ور خواهید شد.

محمد شفق خواتی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *