علیِ «آسمانی، «زمینی» است
- انتشار: ۱۳ حمل ۱۳۹۷
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 39035
علی دور از دسترس آسمانی، و آخوند شیکپوش و موترهای لوکس سوار زمینی، هر دو به یک اندازه بیهوده و به دردنخورند!
دیشب در مراسم جشنی شرکت کردم که سخنران آن از آخوندهای معروف کابل بود. او از حاضران در جلسه که غالبا جوانان بودند، تعهد گرفت تا پایان سال جدید، نهجالبلاغه علی را حداقل یکبار با تأمل و تدبُّر بخوانند، اما خود حتا یک کلمه از نهجالبلاغه نگفت.
تمام تلاش او این بود که علی را به عنوان ابرمرد اساطیری برتر از انبیای پیشین، و بازدارنده شیطان از نزدیک شدن به آنان معرفی کند، و کرد.
تأکید پیوسته او این بود که: «الشیعةُ مَن شایَعَ علیاً: شیعه کسی است که پای خود را جای پای علی بگذارد، اما پرسش این است که اینهمه شیعه فرومانده در زمین و فرورفته در باتلاق نیازها و نگرانیهای زمینی، چگونه میتوانند پا جای پای مردی تا آن مایه آسمانی بگذارند که برتر از انبیای پیشین است و شمشیربهدست، ابلیس را از ورود به حریم جان و روان شان باز میدارد؟
علیای که ما به او نیاز داریم، علی عدالتورز و قانونمداری است که بر دست برادرش عقیل آهن گداخته میگذارد تا طعم آتش جهنم را به او بچشاند، و او را از طمعورزی افزونهخواهانه به بیتالمال مسلمین، باز دارد.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که با پایان یافتنکار اداری و آغازشدن کار شخصیاش، شمع بیتالمال را خاموش میکند.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که به جای همه پدران درگذشته، برای همه یتیمان شهر، پدری میکند.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که نیمهشبها انبان نان و خرما بر دوش، گرسنگان را سیر و شادمان میکند.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که مردم حتا در شباهنگام برای رسیدگی به دعاوی حقوقی خود به او دسترسی داشتند.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که ربودن خلخال از پای زن یهودی ذمی را برنمیتابد و مردن از این اندوه را میستاید.
علیای که ما به او نیاز داریم، علیای است که چشم فتنه خوارج را میکَند و به مردم خود امنیت و آگاهی هدیه میدهد.
اما آخوند وراج و مسؤولیتگریز، از این علی الگوپذیر و کاربردی و گرهگشا و رهبر و راهنما، حرفی به میان نمیآورد؛ زیرا در این صورت اولین کسی که باید پای خود را جای پای علی بگذارد، خود او است، اما او نمیتواند بر رفاه و رفعت کاذب و کذایی اجتماعی خود چشم بپوشد.
از دیگرسو، او به نیکی میداند چگونه خود را از دام تناقض سخن گفتن از علی زمینی برخوردار از بزرگترین ویژگیهای رفتاری آسمانی و انسانی، و نیز بیگانگی و بینسبتی رفتاری خود با او، برهاند. بنابراین با رندی و نرادی تردستانه، از علی آسمانی و اساطیریای حرف میزند که نه او قابلیت الگوبرداری دارد، و نه کسی آخوند معزز و معرِّف آن علی افسانهای را به جرم پای نگذاشتن به جای پای او، مورد مؤاخذه و بازپرسی قرار میدهد.
این است که نه آن علی دور از دسترس آسمانی، و نه این آخوند شیکپوش شاسیبلندسوار زمینی، دردی از شیعه سرگردان و بیسروصاحب و گدا و گرسنه امروز دوا نمیکند!
سید علی راحل موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)