صالح و صلح! سیاستمدارى تنها و تکرو در ازدحام سیاست و استخبارات

  • انتشار: ۲۰ سنبله ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 94534
امرالله صالح

امرالله صالح، استثنایى در جمع نخبه گان کنونى افغانستان است که بدون پشتوانه قومى و پشتیبانى حزبى و بنابر استعداد ذاتى و حمایت خارجى، پله هاى رشد و ترقى را بسرعت پیموده. و در این مسیر دشمنى پاکستان و طالبان و حسودى رقباى داخلى اش را به جان خریده.

اساساً تار و پود شخصیت صالح با نخ استخبارات تنیده و شکل گرفته که بقول خودش، اطلاعات را مى نوشد. چنانکه حالا که وارد حوزه سیاست هم شده، رویکرد اطلاعاتى به قضایا دارد و همه چیز را از منظر و دریچه دنیاى جاسوسى مى بیند. زنده گى مجال و فرصت فراخى براى انتخاب هاى متعدد نیست. مایه و سنگپایه شخصیت هر فردى، در فضایى، قالب بندى میشود که ممارست زیاد به آن داشته. که این امر او را محدود و محصور در همان چارچوب نگهمیدارد. مثلاً شهید مسعود علیرغم شخصیت چند بُعدى اش، بنابر محکوم بودن به نظامى گرى و کار مستمر و فشرده در عرصه جنگ، سیاست را غالباً با سازوکار نظامى بکار مى بست. همینطور جنرال دوستم، زمانى هم که معاون رئیس جمهور بود، بجاى کار در اداره، سر و کله اش مدام از جبهات جنگ پیدا میشد. و فراموش میکرد که نفر دوم سیاست کشور است.

امرالله صالح را نمیتوان یک جهادى متعارف نظیر قانونى، نور، عبدالله، حکمتیار و محقق دانست و نه یک تکنوکرات آمده از غرب مانند غنى، احدى و محب شمرد. نه با تکت قومى و زبانى بازى میکند و نه از برگه سمتى و مذهبى کار میگیرد. عمدتاً با روایت خودساخته، خویش را فراقومى، فراسمتى و فرامذهبى و متمایل به اندیشه لیبرال دموکرات معرفى مى کند. او حتىٰ در تیم ارگ، نامحرم و غیر خودى پنداشته میشود. وى متکى بخود و توانایى هاى خود است و اگر معامله ى هم میکند، بر سر ویژه گى ها و امکانات دست داشته خود، انجام مى دهد. خلاصه او را میتوان سیاستمدار تکروِ و فاقد پایگاه اجتماعى بحساب آورد. البته که روند سبز نمیتواند در این متر و مقیاس، قابل محاسبه باشد.

این روزها که از هر سو هیاهوى صلح و تپ تپ پاى طالب بگوش میرسد، صالح را در وضعیت دشوار و تنگنا قرار داده، زیرا بعد از توافقات بِن، سرمایه گذارى انحصارى اش روى حضور طولانى مدت امریکا و کار در چارچوب استراتیژى آنها بوده. محاسبه بیست ساله صالح چنین بوده که امریکا به افغانستان نیآمده تا برود. بناً با تمام توان و تشریک مساعى با دوستان امریکا، دوستى و با دشمنان شان دشمنى کرده و در این راستا سنگ تمام گذاشته و دشمنان زیادى برایش خرید. اما امروزه اقتضاى منافع ملى امریکا، چنین است تا حضورش را در افغانستان کمرنگ و طالبان را در قدرت شریک و سهیم سازد. گروه تروریستى ایکه بقول خود صالح، بسیارى از آنها را کشته و به آن افتخار میکند. طالبانى که آمدنى اند و صالح با آنها آشتى ناپذیر است.

واقعیت اینست که دنیاى سیاست و بازى هاى اطلاعاتى چنین است. دوست و دشمن دایمى ندارد. چه بسا که بعضاً شخصیت ها قربانى تغیر سیاست شده، و گاه بعنوان مُهره ى سوخته از بازى خارج ساخته میشوند. جنرال ضیاء الحق حاکم نظامى پاکستان که از بازیگران فعال دوران جنگ سرد بود، چگونه با تغیر سیاست، در بهاولپور معدوم شد و از بازى حذف گردید. شاید بزرگترین دلهره و اضطراب صالح، سرنوشت او در شرایط بعد از انعقاد صلح و ورود طالبان در قدرت باشد. زیرا هنوز که هیچ اتفاقى نیآفتاده، دو سوء قصد ناکام اما خونین علیه وى صورت گرفته. سئوال اینست که آیا تعهدات رسمى طالبان به امریکا، مانع از تصفیه حساب هاى شخصى شان با دشمنانى چون صالح در آینده خواهد شد؟

در حال حاضر امریکایى ها و نظامیان پاکستانى، او را با بلندپروازى هاى اخیرش، مانع توافقات صلح و اخلال گر روابط حسنه دو کشور میدانند. طالبان حضور وى را در اداره ریاست جمهورى و نقش داشتن در تصمیمگیرى هاى کلان کشورى تحمل ندارند و بیشترینه کارشکنى ارگ را در مسیر مذاکرات بین الافغانى، ناشى از تلقینات او به غنى میدانند. آیا امریکا و ارگ، براى خشنودى طالب و گشودن موانع پیشرو، او را بعنوان پیش پرداخت، قربانى نخواهند کرد؟ حمله اخیر به جان وى، ابعاد پیچیده ى دارد که مطمئناً از چشمان تیزبین صالح پوشیده نمانده.

آنچه در حمله دیروز، قابل دقت و مکث است، که کارآگاهان امور استخبارات بیشتر از دیگران آنرا درک مى کنند، سرعت عمل و واکنش سریع و شدید طرف مقابل است که سه روز بعد از مصاحبه اخیر و یک روز پس از سخنرانى صالح در محفل هفته شهید صورت گرفت. این بدان معناست که آنها از قبل دست به ماشه و در کمین بوده اند و صالح در تیررس شان قرار داشته.

نیکولاى کوزیچکین، افسر کاجى بى که در اواخر دوره شاه و آغاز انقلاب ایران، تحت پوشش دیپلمات در سفارت شوروى در ایران فعالیت میکرد. بعد از پیوستن اش به انتلیجنت سرویس انگلیس، خاطراتش را در کتابى تحت عنوان، کاجى بى در ایران نوشت. او بیان داشته، زمانیکه شاه ایران در همکارى با امریکا و اسرائیل تحرکاتى را در مرز ایران با جمهورى ترکمنستان انجام داد، خشم کرملین را برانگیخت. بریژنف براى حذف فزیکى شاه ایران، رئیس اداره یکم کاجى بى را مامور ساخت تا شاه را ترور نماید. مقدمات این سوء قصد چند ماه طول کشید تا رئیس اداره یکم کاجى بى به بریژنف اطمینان داد که ماموریت ترور، در صبح روز جمعه که شاه از مرکز شهر بسوى کاخ سعدآباد عبور میکند، در مسیر راه وى انجام میشود. بریژنف با اطمینان از پیام رئیس کاجى بى، در ملاقاتى با رئیس جمهور آنوقت امریکا گفت که عنقریب، شاه ایران، همچون سیب گندیده ى در برابر شوروى به زمین خواهد خورد. اما عملیات ترور بنابر اشتباه تخنیکى اجنت مؤظف، صورت نگرفت و شاه عبور کرد.

واکنش سریع تروریستى، در برابر اظهارات اخیر صالح، از جانب هر دستگاه استخباراتى که باشد، نه تنها تهدیدى جدى محسوب میشود، بلکه نمیتواند، صرفاً کار گروه هاى تروریستى داخلى باشد.

بدون شک، صالح انسان آگاه، پُر شور و توانمندى است که رؤیاى رسیدن به رهبرى افغانستان را در سر دارد. و به این واقعیت تلخ نیز ملتفت است که بدون پشتیبانى سیاسیون پشتون، نمیتواند به این مأمول جامعه عمل پوشد. بارى او گفت که سیاست، اقتصاد و فرهنگ باید پشتونیزه شود. مدام از افتخارات تاریخى پشتونها یاد مى کند و داعیه دار پر و پا قرص دیورند و سرزمین هاى آنسوى آنست. او از همین حالا، در یک رویکرد بى پیشینه، روى حمایت ناسیونالیست هاى پشتون که گرایش ضد پاکستانى دارند، براى کاندید شدن در انتخابات بعدى حساب باز نموده و اتهامات عدیده تاجیکان را در این راستا، بجان خریده است. اما قبیله گرایى مفرط و عدم بلوغ سیاسى نخبه گان پشتون، این رؤیاى او را دست نیافتنى مى نمایاند.

افزون بر این، در مسیر راه دشوار او تا هدف، طیف وسیعى از رقبا و دشمنان خودى و غیرخودى، داخلى و خارجى همچون کشتزارى از مین قرار دارد که عبور از آن، هفت خوان رستم را در ذهن تداعى میکند. من بعنوان دوستى منتقد، همواره در مورد خطرات این ریسک سیاسى، بوى هشدار داده ام و حضور او را در اردوگاه بیگانه، مخاطره آمیز دانسته ام.

همانگونه که حمله دیروز، اولین سوء قصد بجان صالح نبود. مطمئناً آخرین اقدام تروریستى نیز بر علیه وى نخواهد بود و دشمنان آشکار و پنهانش همچنان در کمین خواهند بود. بى تردید، موجودیت وى در تیم ارگ، میزان آسیب پذیرى او را بیشتر مى سازد. اما رویهمرفته بقول شهید مسعود، هر ضربه دشمن، اگر نابودت نکند، بقوت ات مى افزاید. سوء قصد ناکام دیروز، حمایت گسترده موافقان و حتىٰ منتقدان صالح را در قبال داشت و عجالتاً بر محبوبیت وى افزوده.

محمد عارف منصوری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟