شهادت‌ها و هلهله‌ها

  • انتشار: ۸ میزان ۱۴۰۳
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 195970

سال سوم هجری قمری و محل رویداد نزدیک کوه احد بود. لحظه به لحظه، حمزه عموی پیامبر را تعقیب می‌کرد. غلام هند همسر ابوسفیان، نیزه در دست داشت و سرانجام نیزه را پرتاب کرد و حمزه را از پای درآورد. هند در صحنه حاضر بود، هلهله و شادی کرد و سپس قلب حمزه را شکافت.

سال پنجم هجری قمری و محل رویداد مکه بود. سمیه همسر یاسر را شکنجه می‌کردند تا از باورهای خود برگردد. نشد که نشد و سرانجام ابوجهل نیزه را به قلب سمیه فروبرد. هلهله و شادی کردند و سمیه آرام گرفت.

سال ۳۸ هجری قمری و محل رویداد قلزم از توابع مصر قدیم بود. می‌رفت تا وضعیت مصر را سروسامان دهد اما توسط حاکم قلزم مسموم شد. وقتی خبر مرگ مالک اشتر به عامل قتل او در شام رسید، هلهله کرد و دور خود چرخید و چرخید.

سال ۵۰ هجری قمری و محل رویداد مدینه بود. به دور خود می‌پیچید اما جعده همسرش لبخندی بر لب داشت. امام حسن از شدت اثر زهر، نقش زمین شد و برای همیشه آرام گرفت. صدای هلهله از داخل خانه و سپس از دارالخلافه شام به گوش رسید.

سال ۶۰ هجری قمری و محل رویداد کوفه بود. دست‌های او را بسته بودند، با قدم‌های شمرده شمرده، پله‌های دارالاماره کوفه را طی کرد. وقتی پیکر بی جان مسلم بن عقیل روی زمین افتاد، هلهله کردند، شاد بودند و خندیدند.

سال ۶۰ هجری قمری و محل رویداد کوفه بود. مسلم بن عقیل تازه دفن شده بود. میثم تمار را هم گرفتند زیرا او در خط سرخ علی و آل علی حرکت می‌کرد. زبانش را بریدند و پس از چندین ساعت، بدنش روی درخت خرما آرام گرفت، هلهله کردند و شادی کردند.

سال ۶۱ هجری قمری و محل رویداد کربلا بود. وقتی شمر از گودال قتلگاه بیرون آمد، هلهله کردند و سال‌ها هلهله کردند و هلهله کردند. در شام هم شادی و هلهله کردند و ما چه می‌دانیم که بر زینب چه گذشت.

سال ۱۲۵ هجری قمری و محل رویداد جوزجان قدیم در شمال افغانستان فعلی بود. یحیی نام داشت و پسر هجده ساله زید فرزند امام سجاد بود. او هم در خط سرخ علی و آل علی قدم برداشته بود. تیری از سوی لشکر بنی‌امیه به سویش پرتاب شد و تیر بر شقیقه‌اش نشست. افتاد و سرش را از تن جدا کردند. وقتی بدنش را به دار آویختند، هلهله کردند و خندیدند.

سال ۱۶۹ هجری قمری و محل رویداد مکه بود. هادی عباسی لشکر سنگینی به جنگ او فرستاده بود. نامش حسین و از نوادگان امام حسن مجتبی بود و به صاحب فخ شهرت داشت. او هم در خط سرخ علی و آل علی حرکت می‌کرد که در نزدیک مکه، راه را بر او بستند. وقتی سر از تنش جدا کردند، شادی کردند و هلهله کردند.

سال ۱۸۳ هجری قمری و محل رویداد بغداد بود. ۱۴ سال شب‌ها و روزهای سخت زندان را گذرانده بود. آثار زهر و مسمومیت در بدن او آشکار بود. زنجیرها هنوز بر پاهای نحیفش سنگینی می‌کرد اما دیگر جانی در بدن نداشت تا سنگینی زنجیرها را احساس کند. پیکر امام موسی کاظم را روی پل جسر بغداد گذاشتند و با هلهله و شادی اعلام کردند که این امام رافضیان است.

سال ۲۲۰ هجری قمری و محل رویداد بغداد بود. به سرنوشت امام حسن مجتبی دچار شده بود. زهر به تدریج روی بدنش تاثیر می‌گذاشت. ام‌فضل همسرش به او نگاه می‌کرد. وقتی امام جواد ۲۵ ساله برای همیشه آرام گرفت، هلهله از داخل خانه به گوش می‌رسید.

سال ۷۸۶ هجری قمری و محل رویداد میدان دمشق بود. او را به جرم پیروی از خط علی و آل علی وارد میدان کردند و با شمشیر گردن زدند. هلهله کنان، جسدش را به دار آویختند و سنگباران کردند. سپس جسد را از دار پایین آورده و آتش زدند و خاکسترش را به باد دادند. او محمد بن مکی بن احمد عاملی مشهور به شهید اول است که ده‌ها کتاب از جمله کتاب ماندگار لمعه را نوشته است.

سال ۱۴۴۶ هجری قمری و محل رویداد ضاحیه بیروت بود. در مسیر خط سرخ علی و آل علی حرکت می‌کرد. این مسیری سخت و خطرناک است و فقط باید محرم شد و مانند علی اکبر صاحب راز بود تا حکمت و معنای این مسیر خطیر را درک کرد. علی اکبر با درک حقیقت این مسیر، در آن پا نهاد و لقب بدن ارباً اربا را از آن خود کرد اما این پایان ماجرا نبود. باید رهرو دیگری از زادگاه شهید اول از منطقه عامل لبنان هم در این وادی خطیر پا می‌گذاشت تا به عمویش علی اکبر اقتدا کند و چنین شد و با بدن ارباً اربا به ملاقات معبودش شتافت. مرگ او نیز همان‌طور که پیروان خط علی و آل علی را غمگین کرد، نامحرمان و مخالفان این خط نیز با طعنه، کنایه، قلم و سخن‌های نیشدار، به هلهله پرداختند و شادی کردند.

قرن‌ها گذشت و می‌گذرد، شهادت‌ها و هلهله‌ها گذشتند و می‌گذرند، بنی‌امیه رفت، بنی‌عباس هم رفت اما راه و خط علی و آل علی باقی ماند. صه.یونیست‌ها هم خواهند رفت اما این راه و خط علی و آل علی است که تا قیام قیامت باقی خواهد ماند. اصل بقای خط است و باید محرم شد تا به این درک رسید زیرا نامحرمان را برای ورود به این وادی و درک این سخن راهی نیست.

محمد مرادی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟