سرداری بر سر دار؛ سالروز شهادت میثم بن یحیی تمّار (رحمه الله)
- انتشار: ۲۲ اسد ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 91765
عمری بود در فضیلت مولایش علی سوخته بود و ساخته بود؛ برای این که عشق و محبت علی را از دست ندهد، از حکومتی که ستم روا می داشت، پول و حقوق نمی گرفت و لذا در اول هندوانه می فروخت و بعدها به خرما فروشی رو آورد در گوشه و کنار کوفه، مشغول به کسب رزق حلال بود اما از نشر فضایل علی ابایی نداشت و در هر فرصتی برای مردم از دوران پرافتخاری آشنایی با علی (ع) سخن می گفت و اشک میریخت گویا عاشق دلسوخته ای است که هرلحظه انتظار معشوق اش را می کشد… به جرم عشق علی او را تهدید کردند که از مولایش سخن نگوید اما او انگار زبانش در اختیارش نبود چون عشق مولایش در دل و جانش ریشه دوانده بود نمی تواند سخن از فضیلت علی نگوید؛ تا جایی که شرطه ها او را به مقر حاکمیت ابن زیاد بردند به جرم این که عاشق علی است ابن زیاد خط و نشان کشید و می خواست او را از شکنجه هولناک بترساند که دیگر او مدح علی را نگوید اما او بی باکانه به او گفت من از کیفیت کشته شدنم خبردارم مولایم به من خبرداده است مثل این که آن روز فرا رسیده است انگار از نه تهدید ترسیده بود نه از تکه تکه شدن و شکنجه. لبخندی داشت و گویا با خودش می گفت زمان وصال و عاقبت بخیری است. بعد از مدت که در زندان بود، از مدح و فضیلت مولا می گفت و این عاشق دلسوخته علی، زبانزد زندانیان و افراد بیرون از زندان شد آوازه اش به گوش والی رسید و والی به ابن حریث سپرد که سردار دلسوخته را بالای نخل ببنددد تا بمیرد. او را به درخت آویختند بازهم برای مردم از بالای دار می گفت آی مردم بیایید از مدح علی بشنوید… خشم والی و فرمانده را برانگیخت و لجام بر دهانش زدند و در اخیر زبانش را بریدند و مثیم به شهادت رسید طبق آن چه مولایش به او گفته بود موبمو تحقق یافت و جسد نازنین میثم بالای دار ماند.
امروز در کوفه خبری از ابن زیاد نیست و دارالاماره از بیخ ویران… اما میثم سربلند و پر افتخار بر تارک تاریخ میدرخشد و مدح علی و منقبت مولایش آزاد…
خروش میثم در متن خفقان تا قیام قیامت باقی است و براستی مثیم چه الگوی مناسبی برای نسلی است که دم از علی ع میزنند اما در دو راهی ها او را رها می کنند… باید از میثم آموخت اگر لجام بر دهانت بزنند اگر تکه تکه ات کنند و بالای دارت ببرند، باید انتخابت علی باشد و پای عشق او بایستی و تا از این دار، به معراج حقیقت برسی.
مثیم تمار، در چنین روزی (۲۲ ذیحجه) در کوفه به شهادت نایل شد.
سلام علیه یوم ولد یوم استشهد و یوم یبعث حیا.
علی ظفر یوسفی
نظرات(۰ دیدگاه)