درباره هفته وحدت
- انتشار: ۱۰ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 96552
تأمل در دو آیه از آیاتی که در مورد حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در سورههای قلم و انبیاء آمده است، ما را در تعیین نسبت مان با آن حضرت به خوبی یاری میکند. بر پایه آیه ۱۰۷ سوره انبیاء (وَمَآ أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ) پیامبر نهتنها برای بشر، بلکه برای همه هستی، عین رحمت و مهربانی است، نه آنکه صرفاً برگزیدهای مهربان برای امت اسلامی باشد.
آیه چهارم سوره قلم نیز آن جناب را کسی معرفی میفرماید که بر بلندای سجایای عظیم اخلاقی قرار دارد: (وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ).
اما از آنجا که پیامبر، الگوی عینی و عملی رفتار اخلاقی برای همه بشریت به ویژه پیروان خود است، در نگرشی تطبیقی به وضعیت اخلاق و مهرورزی در جامعه اسلامی، این ما مسلمانان هستیم که شرمسار و سرافکنده بر سکوی فرودست باخت میایستیم.
در حالی که پیامبر ما مهربانترین انسان کاملی است که تاریخ در خود دیده است، ما به عنوان مدعیان پیروی آن جناب، نامهربانترینِ انسانها در سراسر جهان هستیم.
فروپاشی اخلاق، آنقدر که در جوامع اسلامی مشهود و ملموس است، در هیچیک از جوامع بشری، تبارز نیافته است.
از اینجا میتوان به فروپاشی ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی دنیای اسلام نیز نقبی نقادانه زد و آن را در چارچوب عینیت واقعی جوامع اسلامی، آسیبشناسی کرد؛ اگر جامعه اسلامی در کلیت خود و جامعه ما به صورت خاص، فاقد ابتداییترین شاکله و شاخصه همسویی و همبودگی انسانی ـ اسلامی است و قبیله، قبله پراقبال گروههای اجتماعی مختلف قرار گرفته است، علت آن این است که ما در هیچ چیز مان، کمترین شباهتی به پیامبر خود نداریم و در پیروی از آن پیامبر پاک، صرفاً به اجرای پارهای برنامههای اجتماعی و انجام صوری برخی مناسک عبادی، دل خوش کردهایم.
یک هفته اختلاف تاریخی در روایت میلاد حضرت رسول، مسبب آن شده است که بزرگان دیانت و دانایی ما این هفته را به «هفته وحدت اسلامی» نامگذاری کنند. چنین چیزی ممکن است از منظر مانور تبلیغاتی و گامی برای یکصدایی و همبستگی مسلمانان، مطلوب و مورد اقبال رسانهای و آیینهای پرتشریفات رسمی باشد، اما هرگز به آرمان وحدتطلبی آنان کمک نمیکند؛ نه از این جهت که مسلمانان هیچ بهرهای از مشترکات گردهمآورنده نبردهاند، یا سمپاشیهای دشمنان اسلام و سیاهنماییهای آنان در مورد عمق فاصلههای فقهی ـ فکری فِرق فقهی ـ کلامی گوناگون اسلامی، چندان نیرومند و نابرابر است که هرگونه امکان و امید همسویی و همصدایی شان را به یأس و امتناع ذاتی تبدیل میکند، بلکه از این جهت که مسلمانان به دلیل ناهمگونی با پیامبر خود، اساساً زمینه و ظرفیت همدگرپذیری مؤمنانه را در خود نابود کردهاند.
بنابراین، شرط اول تحقق وحدت اسلامی، سنخیت و سازگاری رفتاری ـ اخلاقی پیروان پیامبر خاتم با آن حضرت در لایهها و مایههای مختلف و اصلاح میانه خود با آن الگوی برتر و بینظیر اخلاق و ایمان و انسانیت است. در غیر آن تنها اتفاقی که خواهد افتاد ستم مضاعف بر کلمات و تکرار هزارباره دروغی به نام وحدت اسلامی است.
تا زمانی که ما در باتلاق متعفن دروغ و دورویی، ریا و ریاستطلبی، خدعه و خودپرستی، قبیلهگرایی و قومپرستی و خودخواهی و دگرستیزی دست و پا میزنیم، نه پیرو پیامبر هستیم و نه به رؤیای وحدت اسلامی خواهیم رسید.
بنابراین، آنچه برای ما بایسته است این است که قبل از کوبیدن بر طبل توخالی وحدت، در مسلمانی مان تجدید نظر کنیم.
راحل موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)