تفکر سیستمی و پدیدههای اجتماعی
- انتشار: ۱۱ حوت ۱۳۹۸
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 79373
همانطور که از نام سیستم پیدا است، مجموعهای از اجزای مرتبط در یک نظام است که هر جزو آن در کنش متقابل و هماهنگ با محیط عمل میکند. در تعریف تفکر سیستمی گفته شده است که وقتی مجری در یک سیستم دولتی یا خصوصی راهکاری برای حل یک چالش و مشکل ارائه میکند، باید مطمئن باشد که سایر بخشها و اجزای سیستم، به آن پاسخ مثبت میدهند. داستان مشهوری است که میدانم اکثر شما آن را شنیده و یا خواندهاید اما برای این که منظورم قابل فهم شود، داستان را ذکر میکنم.
سالها پیش وقتی هند مستعمره انگلیسیها بود، تعداد مارهای کبرا در سطح شهر دهلی افزایش یافت. این مسئله یک خطر جدی محسوب میشد و باید به شکلی برای آن چارهاندیشی میکردند. دولت احساس کرد که به تنهایی نمیتواند از عهده مدیریت این وضعیت و رفع این چالش برآید. لذا تصمیم گرفت از شهروندان نیز برای رفع مشکل استفاده شود.
کارگزاران دولتی، از مردم خواستند برای تحویل هر مار مرده، مبلغی پول به عنوان انعام و جایزه دریافت کنند. این سیاست، در ابتدا بسیار موفق بود و مارهای مرده زیادی به شهرداری دهلی تحویل داده شد. به نظر میرسید که به مرور زمان باید تحویل مارهای مرده، کمتر و کمتر شود اما در کمال تعجب، نه تنها کمتر نشد بلکه روزبهروز بیشتر شد. در نهایت مشخص گردید که بسیاری از افراد فقیر به طمع کسب درآمد بیشتر، مشغول پرورش مارهای کبرا شدهاند. وقتی دولت به اصل ماجرا پی برد، طرح را متوقف کرد و مردم نیز ناگزیر مارهای پرورشی را آزاد کردند و در فرجام، مار در شهر بیشتر شد.
بعداً این داستان در علم مدیریت، به «اثر مار کبرا» مشهور گردید چون اجرای طرح، متناسب با سایر اجزای سیستم هند نبود و همه جوانب را در نظر نگرفته بود.
در افغانستان نیز در ۱۹ سال گذشته از این دسته پروژهها که با ساختارهای افغانستان هماهنگ نبوده اجرا شده و از جایی که امور بهتر شود، بدتر شده است. در ابتدا طرح «دی.دی.آر»، یکی از این پروژهها بود که نه تنها اسلحه از سطح جامعه افغانستان جمعآوری نشد بلکه افراد زیادی به طمع بیشتر، سلاحهای کهنه را از مناطق قبایلی پاکستان وارد کردند تا پول بیشتری بگیرند.
همچنین تاکنون کشورها و سازمانهای خارجی زیادی، پروژههایی مثل آوازخوانی، شووهای خیابانی، مدیلنگ و تجلیل از روز ولنتاین را برای جوانان افغانستان اجرا کردهاند. فرض را بر این میگیریم که نیت این سازمانها، خیر است و قصد دارند با راهاندازی اینگونه پروژهها، فکر جوانان را از جنگ و انتحار به سوی زندگی مسالمتآمیز سوق دهند اما کاری که آنان انجام میدهند با بافت و سیستم اجتماعی و سنتی افغانستان هماهنگ نیست و اینگونه است که پروژههای وارداتی، بهجای این که خشونت را در جامعه افغانستان کاهش دهد برعکس عمل میکند و باعث انگیزه برای اقدامات بیشتر خرابکارانه و تروریستی میشود.
در واقع، چند عامل در اوضاع نابسامان افغانستان دخیل است که یکی از آنها نقص در تفکر سیستمی مسئولان بخشهای دولتی و خصوصی در این کشور است که همه جوانب را در نظر نمیگیرند.
درتازهترین ماجرای تفکر سیستمی، چین برای هر بیمار کرونا که خود را معرفی کند، بیش از ۱۴۰۰ دلار جایزه تعیین کرده است. این خبر را اگر یورونیوز گزارش نمیداد، باور نمیکردم زیرا اگر سایر اجزای سیستمی چین با طرح اعلام شده هماهنگ نباشد، بهجای این که تعداد بیماران کرونا، کاهش یابد، افزایش مییابد. علت آن هم این است که در هر کشوری، عدهای هستند برای کسب ۱۴۰۰ دلار، به بهداشتشان توجه نکنند و چهبسا عمداً جان خود را به خطر اندازند.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)