این مردم تاوان چه چیز را میپردازند؟
- انتشار: ۵ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 96140

در اینکه نبود دولت و حکومت ملی فاجعه آور و ویرانگر است، شکی نیست؛ زیرا با فقدان نگاه ملی، تبعیضها و بیعدالتیهای سیستماتیک، که زائدهی نگرش قبیلوی و قومی است، در یک کشور جا خوش میکند. وقتی تبعیض و حذف گرایی به جای عدالت و روا داری نهادینه شد پیامدش عدم امنیت، خشونت و کشتار است که جز توسعه نیافتگی، فقر و غارتگری چیزی را در پی ندارد. نمونه عینی فقدان حکومت ملی و پیامدهای خانمانسوز نگاه قبیلوی، همین کشور فلک زده ای به نام افغانستان است که هر روز فرزندان خود را بیرحمانه میبلعد.
در اینکه سرمایههای انسانی و مادی این مرز و بوم و این مردم ستمدیده هر روز بیش از دیروز نابود میشود و درد آور است، نیز تردیدی وجود ندارد؛ چون مردمی و جامعهای که از سرمایههای انسانی و نیروهای کار آمد محروم شوند، جز تداوم توحش، بربریت و دریدن یکدیگر چیزی عایدشان نخواهد شد.
اما در یک کشور قبیلوی و قومی، آنچه برای مردم مظلوم و ستمدیدگان تاریخ از همه چیز درد آورتر میباشد اختلافات پایان ناپذیر و رقابتهای ناسالم سران خودخواه آن مردم است؛ زیرا از یک سو چنین اختلافات بیحاصل یا بدحاصل، باعث میشود که سران ناسازگار این مردم برای زدن رقیب درونی، به بردگی دستگاه حاکم قبیلوی تن بدهند و از سوی دیگر دامنههای اختلافات در میان مردم کشیده شده مردم را به جزایر پراکنده و سردرگم تقسیم نماید که برایندش جز بلاتکلیفی و حیرت زدگی همه، چیزی نخواهد بود.
در زمان جنایت عبدالرحمن جلاد نیز آنچه بیش از هر چیزی این مردم را به خاک سیاه نشاند و باعث از دست رفتن سرزمینها و اسیر شدن نوامیسشان گردید، اختلافات خوانین، اربابان و بیگهای این مردم و پناه بردن برخی آنها به دربار حاکم جابر برای زدن رقیب درونی بود.
بنابراین، در شرایط امروزی، باز این مردم بیش از تاوان نگاه قبیلوی و قومی حکومت مستبد، تاوان رقابتهای ناسالم سران احزاب خانوادگی خودشان را میپردازند و این بردگی سران و دکان داری رهبران قدرت و ثروت است که بیش از هر چیزی این مردم را بلاتکلیف و آسیب پذیر نموده است. تا زمانی که اختلافات و رقابتهای ناسالم مدعیان رهبری و پناه بردنشان به دستگاه ظلمه برای حذف یکدیگر ادامه داشته باشد و به وحدت و روا داری تن ندهند، وضعیت نه همچون وضعیت موجود که بدتر نیز خواهد شد.
پس مردم و نسل آگاه خودشان باید کاری نمایند و دیگر منتظر دکان داران نمانند و در عین حال، پیش از رفتن به سراغ حکومت قبیلوی، سراغ اینها را بگیرند تا تکلیفشان را با مردم مشخص نمایند که چه کاره اند؟ مردم و نخبگان دست به دست هم داده، باید فشار بیاورند که یا به وحدت تن بدهند و یا دیگر دست از بانگاه داری بردارند و هر روز این مردم را با قیمت اندک نفروشند و در رقابتهای خانمانسوز درونی قربانی نکنند.
خلاصه رقابتهای ناسالم و اختلافات دکان داران خودی درد آورتر از همه چیز است و این مردم بیش از تاوان نگاه قبیلوی حکام جور، تاوان اختلافات سران قدرت و ثروت خودی را میپردازند که به خاطر کش و فش و خاریدن جیب، همه را به خاک سیاه نشاندهاند.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)