امریکا با «دُم بین پاهایش» افغانستان را ترک می کند!

  • انتشار: ۲۲ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 116530

مالکوم ایکس، فعال سیاه پوست و مسلمان حقوق انسانی و مدافع آمریکایی های آفریقایی تبار، با ارائه خلاصه ای سیصد ساله و جنجالی از تاریخ امپریالیزم غربی می گوید:« مرد سفید پوست را به بزرگ ترین قاتل روی زمین متهم می کنم. مرد سفید پوست را به بزرگ ترین آدم ربا در روی زمین متهم می کنم. هیچ مکانی بر روی زمین نیست که این مرد بتواند برود و بگوید صلح و هماهنگی ایجاد کرده است. هرجایی که وی رفته خرابی به بار آورده است. هرجا که این مرد رفته ویرانی ایجاد نموده است.»

چند اقدام تازه از توحش غربی بهتر از حمله امریکا به افغانستان در درک قضیه کمک می کند. اگرچه این حمله با حمله امریکا به «سرزمین اصلی آسیای جنوب(هند و چین) از دید کشورهای دخیل متفاوت بود اما ویرانی های فراوانی به بار آورد. امریکا در جنگ افغانستان همانند لائوس و ویتنام از سلاح های شیمیایی استفاده نکرد. این درست که بمباران های امریکا در افغانستان به شدت تخریب کننده بود اما همانند بمباران های این کشور در سرزمین اصلی آسیای جنوب نسل کشی قلمداد نمی شود، اگرچه امریکا در نهایت آن جنگ را نیز باخت.

امروز امریکا در حالی پس از بیست سال مخرب و ویرانگر در نهایت مجبور به ترک افغانستان شده است که در بدترین وضعیت ممکن این کار را انجام می دهد. این اقدام در حقیقت آخرین ضربه خروج امریکا بود که بر یک ملت و گروهی که قرار بود رام شوند، به شمار می رفت. آخرین اقدام خشونت آمیز در اصل بر میلیون ها افغان بی گناه تحمیل شد.
حمله امریکا به افغانستان در تلافی حمله تروریستی یازده سپتامبر که به گفته امریکا توسط القاعده انجام شده بود، صورت گرفت. امریکا برای دستگیری اسامه بن لادن و نابودی گروه تروریستی تحت امرش، القاعده، که توسط طالبان پناه داده شده بود به افغانستان حمله کرد. همان طالبان امروز داعیه حکمرانی بر افغانستان را دارند، کشوری که در یک موقعیت ژئوپلتیک مهم واقع شده است.

جنگ های مردم

براساس آمار رسمی امریکا، در حملات تروریستی یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی در مجموع دو هزار و نه صد و نود و شش نفر جان های خود را از دست دادند که دو هزار و شش صدو پنج نفر آن شهروندان امریکا بودند. رژیم امریکا بلافاصله به این رویداد به چشم یک فرصت نگاه کرد. امریکا از این حملات و تلفات و همدردی جهانی مرتبط با آنها به عنوان بهانه ای برای گسترش نفوذ ژئوپلوتیک و حضور فیزیکی خود در خاور میانه استفاده نمود. حتی قبل از اینکه جسدها شمرده شود، امریکا کار را شروع کرد. ایالات متحده امریکا موفقانه خشم و شوک عمومی را به حمایت تبدیل نمود. در نظر سنجی که یک ماه پس از حمله انجام شد مشخص گردید هشتاد و هشت درصد امریکایی ها از حمله به افغانستان حمایت کرده اند.

این درصد از حمایت عمومی از حمله امریکا به افغانستان تعجبی نداشت چراکه جنگ اغلب در امریکا محبوب است به شرط اینکه مانند ویتنام امریکایی های زیادی کشته نشود. اغلب امریکایی ها از حمله امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی نیز حمایت کردند. در تازه ترین مورد، یک سوم امریکایی ها گفتند از حمله به کره شمالی حمایت می کنند حتی اگر حمله اتمی باشد و یک میلیون انسان در آن کشته شود.

عاملان شیطانی و بازندگان شیطانی

شیطنت امریکا با بی کفایتی اش هماهنگی دارد. امریکا علی رغم اعتیاد به جنگ، در تعداد کمی از جنگ ها پیروز شده است. از جنگ جهانی دوم تا کنون، ارتش مغرور امریکا چندین شکست را تجربه کرده و از رسیدن به اهدافش در کشورهایی مثل «کره شمالی، افغانستان، ویتنام، عراق، سوریه و دیگر مکان های بی پایان» باز مانده است.

یکی از اهداف امریکا در حمله به افغانستان دستگیری اسامه بن لادن بود که در نهایت در پاکستان به آن رسید. القاعده نیز کماکان در افغانستان فعال است اگرچه این حضور با نام ها مختلف و ضعیف باشد. امریکا مدعی ست می خواهد افغانستان و عراق را دموکراتیک بسازد. این در حالی ست که تا حد زیادی عکس این هدف عمل کرده است و پیش رفته است: امروز هر دوی این کشورها را به سختی می توان کشورهای دموکراتیک برشمرد.

جنگ امریکا علیه تروریزم که جنگ افغانستان محور اصلی آن بود نیز سبب افزایش تروریزم شده است. جنگ امریکا علیه تروریزم یک میلیون انسان را کشت و بیش از سی و هفت میلیون دیگر را بی جا نمود. داعش را به وجود آورد. امریکا در نابودی القاعده ناکام ماند و گروه های تروریستی بیشتری از آنچه نابود کرد به وجود اورد. کل منطقه در وضعیت نامناسب به سر می رود و میلیون ها زندگی خراب شده و از بین رفته است.
امریکا درست برخلاف توانایی ها و قدرت لمس پادشاه افسانه ای «میداس» عمل کرده است: به هرچه امریکا دست بزند تبدیل به خاکستر می شود!

نیروی انسانی، سرمایه و بودجه

خروج امپراطوری امریکا از قبرستان امپراطوری ها مثال واقعی از اعتراف به شکست می باشد. برای یک ابرقدرت شرم است که پس از بیست سال جنگ و اشغال و در اختیار داشتن قدرتمندترین و مجهزترین ارتش دنیا، بدون پیروزی افغانستان را ترک کند. دولت امریکا فکر می کند چون جنگ قبلا در افکار عمومی امریکایی ها کمرنگ شده، نمی توان با استفاده از آن حواس مردم را به سمت مشکلات داخلی پرت کرد. بهانه کشتن مسلمانان شرور در افغانستان دیگر مثل دیروز در تحریک شهروندان امریکایی موثر نیست.

طالبان که امریکا وعده سپرده بود نابود کند امروز قوی تر از دیروز است. امریکا و ناتو برای تمویل و تجهیز و آموزش نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان میلیون ها دلار هزینه کرده است اما این نیروها امروز آن توانایی لازم برای جنگ در میدان را ندارند.
طالبان امروز نزدیک به یک سوم از مناطق افغانستان و مراکز مناطق را تحت کنترل دارند. بسیاری از این مناطق بدون درگیری تصرف شدند چون نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان بدون درگیری یا تسلیم شدند و یا گریختند.

اشغال ایالات متحده امریکا ممکن است به پایان برسد اما کوچکترین مرحمی بر زخم های بی نهایت مردم افغانستان وجود ندارد. امریکا در یک وضعیت بدتر از زمان ورود به افغانستان دارد این کشور را ترک می کند. افغانستان و ملت مظلوم ان یک بار دیگر تحت حاکمیت گروهی قرار می گیرد که امریکا می خواست آن را نابود کند. پس از بیست سال جنگ و مرگ دویست هزار نفر، افغانستان یک بار دیگر به وضعیت اولیه باز می گردد.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟