افغانستان باتلاق ابرقدرتها
- انتشار: ۷ جدی ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 125747
در گفتگو های تخصصی و عمومی، مقالات و بسیار کتاب ها، افغانستان گورستان ابرقدرت ها، سرزمین مقاومت، سرزمین جنگجویان، کشور تسخیر ناپذیر و ….. نامیده شده است. این شهرت افغانستان بیدلیل و گزافه نیست، بلکه حکایت از شکست چندین قدرت بزرگ بین المللی دارد. شکستهای بریتانیایی کبیر، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا را همه میدانند. افغانستان چرا تسخیرناپذیر است؟
در جواب علل زیادی گفته شده، به نظر میرسد چند دلیل در عدم موفقیت قدرتها در اشغال بلند مدت افغانستان وجود دارد:
۱- روحیه جنگاوری افغان ها: در بسیاری از تحلیل ها ملت افغانستان جنگاور و سلحشور توصیف شده اند، اما واقعیت این است که ملت افغانستان بیشتر از ملت های دیگر جنگاور و سلحشور نیستند. اگر تاریخ افغانستان را تورق کنیم، میبینیم قدرتهای گوناگون همواره براحتی افغانستان را اشغال کرده اند. بعد از اشغال شورشهای پراکنده وجود داشته نه جنگ های سخت و طاقت فرسا.
۲- موقعیت جغرافیایی: علت دیگری که برای عدم موفقیت قدرتها در اشغال افغانستان ذکر شده، صعب العبور بودن و کوهستانی بودن افغانستان است که مقاومت را آسان و اشغال را سخت میسازد. نقش این عامل از عامل شماره ۱ مهمتر است، اما عامل اصلی نیست.
۳- ایمان دینی و مذهبی مردم: عامل دیگری که روی آن در عدم موفقیت قدرتها در افغانستان تأکید شده، ایمان محکم مردم افغانستان به دین اسلام است. این عامل از عوامل ۱ و ۲ مهمتر است، اما باز هم عامل اصلی نیست. ملت های مسلمان مثل افغانستان در جهان اسلام زیادند، اینکه ایمان افغان ها را قویتر بدانیم، ادعای بیدلیل است.
۴- رقابت های ژئوپلیتیک: عامل دیگری که اشغال طولانی مدت افغانستان را مشکل میکند، رقابت قدرتها در عرصه بینالمللی است. حمایت از مخالفان دولت وابسته به ابرقدرت مسلط، آرام و امن کردن کشور را مشکل میسازد و بر هزینه های آن میافزاید.
این عامل نیز مهم و قابل توجه است، اما علت اصلی نیست.
۵- فقر فراگیر: به نظر نگارنده، عامل اصلی عدم موفقیت اشغال بلند مدت افغانستان توسط ابرقدرت های شرق و غرب، فقر فراگیر اقتصادی و سرزمینی افغانستان است. ملت افغانستان بطور تاریخی درگیر فقر بوده اند، یعنی همواره تولید اقتصادی افغانستان کفاف ایجاد رفاه زندگی اکثریت مردم افغانستان را نمیداده و نمیدهد. بخش عظیم از کشور کوهستانی و غیر قابل بهره برداری کشاورزی و دامپروری است. کوههای جوان با شیبهای تند، جلو توسعه زراعت و نقل و انتقالات اقتصادی را گرفته اند. این فقر تاریخی و ریشهدار باعث شده که افغانستان از نظر اقتصادی برای اشغالگران گوناگون جذاب نباشد. هر ابرقدرت که وارد افغانستان شده، مجبور بوده برای ماندن در این کشور هزینه کند، در عین حال توان تأمین و جبران خسارات را از منابع افغانستان نداشته است.
این عامل اگر چه در نگاه اول مهم به نظر نمیرسد، اما وقتی اشغال طولانی مدت باشد، تأمین تدارکات و پشتیبانی از دولت تحت الحمایه کمر شکن و غیر قابل تحمل میگردد.
در نتیجه این موضوع عامل اصلی عدم موفقیت ابرقدرتها در اشغال طولانی مدت افغانستان است.
افغانستان همچون یک باتلاق مخوف است که وارد شدن به آن بسیار آسان است، اما وقتی کسی وارد آن شد نمیتواند خود را نگهدارد. آرام آرام شروع به فرو رفتن در باتلاق میکند، هرچه بیشتر تلاش و هزینه کند، بیشتر به عمق باتلاق فرو میرود و بیشتر گرفتار میشود.
لذا هر ابرقدرت که وارد افغانستان شده، کنترل آن را سهل و ممتنع یافته است. هنگام ورود اشغالگران مقاومت جدی دیده نمیشود، اشغالگران براحتی وارد شده و قدرت حاکم را در دست میگیرند، اما بعد از چند سال میفهمند که این اشغال جز هزینه جانی و مالی فایده دیگری برایشان ندارد!
بنابراین همانطور که خود بدون دعوت آمده بودند، خود خواسته میروند! در این میان یک عده استفاده جو و قدرت طلب، های و هوی پیروزی بپا میکنند تا از خلأ قدرت نو پدید صاحب قدرت و مکنت شوند.
نتیجه این که ابرقدرت ها در افغانستان توسط ملت مجاهد و جنگجویان قهرمان شکست نمیخورند، بلکه زیر بار هزینه های اشغال کمر خم میکنند! اگر اقتصاد افغانستان توان تأمین نیازهای تدارکات اشغالگران و دولت وابسته را میداشت، اشغال طولانی مدت آن کار دشواری نبود و نیست.
پس این فقر تاریخی سرزمین افغانستان است که آن را غیر قابل کنترل ساخته و گورستان ابرقدرت ها کرده است، نه مجاهدان قهرمان، حال جنگسالاران باشند یا طالبان!
ناطقی بلخابی
نظرات(۰ دیدگاه)