از ملاهای سنتی تا ملاهای ماشینی
- انتشار: ۱۶ ثور ۱۴۰۱
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 130213
تا ده الی پانزده سال قبل در افغانستان یک نسلی از علمای سنتی وجود داشت. مهمترین ویژگی آن عالمان این بود که تحصیلیافته نظام آموزش مدرسی کلاسیک بودند.
در نظام آموزشی مدرسی، علما پیش از اینکه حدیث و تفسیر بخوانند سالهای درازی منطق، حکمت، صرف، نحو، کلام، معانی و بیان میخواندند.
مثلا گفته میشود در مدارس بخارا به ویژه در مدرسه میر عرب یک طلبه جوان نزده سال تحصیل میکرد و اکثر این سالها را نیز در خواندن علوم عقلی و فنون میگذرانید. افزون بر اینکه در این نظام علوم عقلی و منطق بر نقل میچربید، مزیت دیگرش در این بود که برای طلبههای روش آموزش داده میشد بود نه محتوا. یعنی اینها در مدارس با ظرافتها و باریکبینیهای منطقی، نحوی، اصولی و … آشنا میشدند و سپس بر عهده خود شان بود که به سراغ متن بروند.
آشنایی طلبهها با چنین ظرافتها و خم و پیچها باعث میگردید که خیلی متواضع به بار آمده و بدانند که صدور فتوا کاری نه چندان آسان است.
با فروپاشی نظام آموزش مدرسی سنتی ، علمای ما برای فعلا چند کتابی در فقه، حدیث و تفسیر میخوانند و فکر میکنند که در فقاهت در جایگاه امام ابوحنیفه قرار گرفتهاند. نه از بدیع و بیان میدانند و نه از منطق و فلسفه و اصول. با ظرافتها و باریکبینیهای فقیهانه بیگانهاند و از دشواریهای مواجهه با متن سر در نمیآورند.
مردم ما به چنین ملاها، ملای ماشینی میگویند. مهمترین ویژگی این ملاها جزمگرایی، قطعیتباوری و اشتیاق به صدور فتوا است. و تا اندک تکان بخوری تکفیرت میکنند.
متاسفانه جای ملاهای سنتی را در افغانستان برای فعلا این ملاهای ماشینی پر کرده است.
عبدالشهید ثاقب
نظرات(۰ دیدگاه)