از عالم یزیدی تا شعار حسینی و معضل امروزی!
- انتشار: ۶ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 93592
منظور از عالم در این جا، عالم فکر، اندیشه، فرهنگ و بینش است و جهانبینی؛ نه عالم ظاهری، تجربی و کنش صرف.
این را باید بدانیم و باور نماییم که جهان اندیشه و بینش، اساس و زیربناست. تا جهان اندیشه و بینش درست نشود، شعارها و کنشهای ظاهری به سر انجام مطلوب نخواهد رسید. پس تاعالم، عالم یزیدی باشد، صرف فریاد زدن اشعار حسینی دردی را دوا نخواهد نمود. اگر جهان اندیشه یزیدی باشد، اشعار حسینی یا دوام نمیآورد و یا به جای اعطای آزادی و آزادگی، ذلت آور و ابزار تحمیق میشود.
به خاطر اساس و زیربنا بودن عالم فکر و اندیشه و به جهت مهم بودن اصلاح عالم فکر است که رسول گرامی اسلام(ص) در اوائل بعثت قبل از هر چیزی به سراغ اصلاح عالم اندیشه و بینش میرود و پیش از بیان فروعات و برنامههای عملیای نظیر دادن زکات، انفاق و تشکیل حکومت نبوی، به اعتقادات میپردازد و بت میشکند؛ برای اینکه بینش و نگرش جاهلی، که قبیله محوری و پرستش بتهای قبیلوی بود، برچیده شود و در عوض، جهانبینی توحیدی پا بگیرد تا در آینده هر کاری و عملی که انجام میشود برای خدا باشد نه برای قبیله و نژاد.
حال اگر ما هم میخواهیم اشعار حسینی رهایی بخش باشد، قبل از هرکاری باید به عالم و جهان اندیشهی خود رسیدگی نماییم. بررسی نماییم و بفهمیم که جهان و عالم بینش ما با جهانبینی امام حسین(ع) همخوانی دار تا اشعار حسینی نجاتمان بدهد یا جهان اندیشهی ما چیزیست و جهانبینی امام حسین(ع) چیزی دیگر؛ و اشعار حسینی صرفا لقلقه زبانمان است و بس؛ که در این صورت باید تجدید نظر نمود.
اگر در عالم بینش، خدا و ارزشهای الهی و انسانی حاکم و مهم بود، عالم عالم نبوی و حسینی است و اشعار حسینی نجات بخش. اما اگر در عالم بینش، قوم و نژاد و سنتهای پدری و اجدادی حاکم و مهم باشد، عالم عالم جاهلی و یزیدی و اشعار حسینی صرفا لقلقه زبان است که یا تداوم نمییابد و یا به اسارت در آمده از آنها به نفع قوم، نژاد، حزب و سمت بهره برداری و کپی برداری میشود.
متأسفانه یکی از عوامل و علل گرفتاریهای ما همین دوگانگی و تضاد عالم افکار و رفتار است. شعارهای حسینی میدهیم اما افکار جاهلی یعنی قبیلوی و نژادی داریم. دین و ارزشهای انسانی و اسلامی را صرفا برای بینش نژادی و قومی میخواهیم؛ لذا برخیها همواره سخن از مرجع قوم، ملای قوم و رهبر قوم میزنند که خود در حقیقت تناقض گویی است و بس. همین تضاد عالم افکار و رفتار است که حتی باعث بروز و ظهور تضاد و تناقض در عالم گفتار و شعار میشود و از درک تناقض و تضاد گفتاری نیز عاجز میمانند؛ از یک سو دم از مرجع قوم میزنند و از سوی دیگر انسانهایی را که از مرجعیت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سخن میگویند، عرب پرست میخوانند؛ حال آنکه اگر پیامبر و ائمهای در کار نباشد، مرجع قوم به شعار بدون مصداق یا به همان شیر بییال و دم مولانا میماند که در حقیقت مرجعیتی و شیری درکار نیست.
خلاصه تا عالم بینش حسینی نشود و یزیدی و قبیلوی باشد، شعار حسینی اعطای آزادی و آزادگی نخواهد نمود.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)