آوار سوداگرایی بر جمجمه ارزشهای انسانی
- انتشار: ۲۳ حمل ۱۳۹۷
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 39550
قدرتهای برزگ، در مواردی آشکارا، در عرصه بینالملل دست بهزورگویی و قدرتنمایی میزنند. بر خلاف مقررات بینالمللی، با صراحت، برای رفتن و آمدن؛ جا داشتن یا جا نداشتن دولتمردان کشورهای ناهمسو با خود، در ساختار سیاسی آن کشورها، نسخه میپیچند.
زورگویی قدرتهای بزرگ، در عرصه بینالملل، در عین حال که نقض مقررات بینالمللی، نقض حق حاکمیت دولتها و نقض تمامیت ارضی کشورهای دیگر است؛ در مقیاس وسیع، گسترش دهنده خشونت، نقض حقوق بشر، جنگ، تروریسم و بیثباتی در جهان نیز میباشد. بنابراین قدرتهای بازیگر جهانی، اگر واقعا در پی صلح و امنیت جهانی هستند، از مداخلههای بیجا، سناریوسازی، زورگوییهای بیمورد و اینکه چهکسی برود و چهشخصی بیاید، دست بردارند و بر اساس مقررات بین الملل، بهحق حاکمیت دولتها احترام گذارند. بدون استاندارد دوگانه، ارزشهای گرانسنگ و جهانشمولی حقوق بشر را در اولویت قراردهند.
قضایایی عینی نشان دهنده آن است که برخی از قدرت غربی، در فراسوی مرزهای خود، صرفا بهدنبال تأمین منافع خود میباشند؛ از ارزشهای انسانی و ایده صلح و ثبات جهانی، استفاده ابزاری مینمایند. آنان اگر لازم باشد، بهبهانه واهی، ثبات کشورها و ساختارهای سیاسی آنها را بههم میزنند تا بهآنچه میخواهند دستیابند( نمونه عراق).
در مواردی، از کودککشیهای بیرحمانه، تحمیل قحطیهای ظالمانه و تجاوزگریهای ویرانگرایانه، حمایت میکنند(قضیه یمن). در مواردی هم فقط بهسکوت بیپایان ادامه میدهند(نمونه روهینگیا)؛اما در موارد دیگر، بهانهجویی و سناریوسازی میکنند تا موجبات اعمال فراقانونی خود را فراهم نمایند؛ ولی در ظاهر، ریاکارانه اصل حمایت از حقوق بشر و ارزشهای انسانی را مطرح میکنند( نمونه سوریه).
سخن اخیر، بهمعنای حمایت از رژیم اسد نیست. اسد یک دیکتاتور است؛ چنان که بسیاری از حکومتگران خاورمیانه نیز چنیناند؛ اما در این مورد، مردم این کشورها باید تصمیمبگیرند. در خاورمیانه، رژیمهای خودکامه و دیکتاتوریهایی حاکمیت دارند که منبع اصلی تأمین مالی رادیکالیسم و تفکرات ویرانگر بنیادگرایانه در دنیا محسوب میشوند. این رژیمهای خودکامه و البته جنگافروز و تجاوزگر، نهتنها مورد شماتت قرار نمیگیرند و تنبیه نمیشوند، بلکه مورد حمایت و تشویق قدرتهای فرامنطقهای، نیز قرار میگیرند؛ اما اسد دیکتاتوری است که با رادیکالیسم و دهشتافگنی قاطعانه پیکار میکند، چنین دیکتاتوری، نه تنها برای صلح و ثبات جهانی و امنیتی منطقه ضرری ندارد که بودنش آشکارا به نفع امنیت منطقه و مانعی برسر گسترش بنیادگرایی و تروریسم است.
بنابراین، تا صلح و ثبات جهانی و مقررات بینالمللی بر مبنای سلیقه و خواست برخی از کشورها تعریف شود و تا هنگامی که مبنای عمل و معیار ارزشگذاری، نه حقوق بشر و ارزشهای انسانی، بلکه منافع برخی قدرتهای بزرگ باشد؛ فاصله جهان و منطقه با صلح و ثبات دورتر میگردد. مقررات بینالمللی و حقوق بشر، بهصورت گستردهتر نقض میشوند و هیولای خشونت و آوارگی برای بلعیدن انسانهای بیگناه، بیشتر دهان باز میکند.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)