خود زنی در انفعال

  • انتشار: ۱۹ اسد ۱۴۰۴
  • سرویس: تیتر 2دیدگاه
  • شناسه مطلب: 234783

بخش زیادی از آنچه که از واقعه عاشورا میدانیم، روایتی است که خبرنگاران لشکر بنی امیه آن را بیان کرده اند.

بنی امیه، در کنار هزاران جنگجویی که به کربلا فرستاده بود، تعدادی از عناصر رسانه ای خود را هم به کربلا فرستاد تا واقعه کربلا را با ملاحظاتی که در ذهن آنها بود روایت کنند.

بنی امیه اگه در ملأ عام هم اظهار نمی‌کردند، اما در ذهن خود واقف بودند که حکومت شان نامشروع است و افکار عمومی، با این حکومت نامشروع سر سازگاری نخواهد داشت.

راویان اموی واقعه عاشورا، قساوت بنی امیه در شهادت سیدالشهداء علیه السلام را با دقت ضبط و منتشر کردند.

مهمترین هدف بنی امیه از بیان وحشی‌گری شان نسبت به آل رسول الله این بود که جامعه را مرعوب و در نتیجه منفعل کنند.

طبیعیست که عده زیادی با خود اندیشیدند وقتی بنی امیه جرأت می‌کنند با سبط پیامبر چنان کنند، خدا میداند که با بقیه چه کنند.

همه حاکمیت های نامشروع می‌دانند که جامعه منفعل، بهترین گزینه برای آنهاست.

اگر جامعه با حاکمیت مخالف باشد، حاکمیت یا ناچار به مقابله است که باید هزینه این مقابله را تقبل کند یا ناچار به مذاکره است که طی آن باید امتیاز بدهد.

اما جامعه منفعل، نه مقابله می‌کند و نه مذاکره. در نتیجه هیچ هزینه‌ای برای حاکمیت ندارد.

این روش، توسط طالبان هم استفاده میشود.
این گروه از یکسو، اقسام جنایات را – از کشتن گرفته تا لت و‌کوب و زندانی کردن زنان و دختران و غارت اموال و اخراج مردم از خانه و کاشانه و ملک شان- مرتکب می‌شود و از سوی دیگر، لشکر سایبری خود را برای مرعوب کردن جامعه، بسیج می نماید.

تمام هدف طالبان این است که جامعه ای منفعل در برابر خود داشته باشد نه مردمانی مطالبه گر.

جامعه ای مطلوب طالبان است که علیرغم علم شان به نامشروع بودن طالبان، برای همراهی خود با این حکومت نامشروع یا سکوت در برابر آن ، هزار بهانه بتراشند و هیچ مخالفتی با اداره طالبان نکنند.

در چنین جامعه‌ای، برخی آدمها برای توجیه انفعال خود، گاه می‌گویند با آمدن طالبان، امنیت بهتر شده و گاه فرار دزدان حکومت پیشین را دستاورد قاتلان خود عنوان می‌کنند.

اما سوگمندانه باید اذعان کنیم که جامعه ما، یک گام هم از منفعل بودن فراتر گذاشته و به خود زنی در انفعال مشغول شده است.

تنها در یک جامعه خود زن منفعل است که یک قلم به دست، به جای اینکه اداره نامشروع طالب را به چالش بکشد، تمام هم و غم‌خود را بر ایجاد تردید نسبت به ثبت یک امتیاز به نام رقیب خانگی اش بذل می‌کند و برای رسیدن به این مقصود، حتی حاضر می‌شود اصل تحقق آن امتیاز را انکار کند.

به طور مثال، آنقدر که قلم به دستان شیعه در روزهای گذشته بر سر اینکه چه گروهی نقش بیشتری در رسمیت دادن به مذهب شیعه داشته، بر سر و کله خود زده اند، آیا به خطراتی که از ناحیه طالبان متوجه همه است هم توجه کرده اند؟

طالبان پس از سیطره بر جغرافیا، نه تنها در منفعل کردن جامعه تا حد زیادی موفق عمل کرده، بلکه در توسعه فضای خود زنی میان ما ها هم موفق عمل کرده است و آنچه گفته امد بخشی از همان سیاست بنی امیه ای طالبان است که جامعه را در درگیری میان خود گرفتار و نسبت به خودش منفعل نماید.

در چنین وضعیتی، اصلا نیاز نیست طالب برای حذف ما هزینه کند، چرا که ما خود به دست خود، یکدیگر را در مسیر منافع طالب نابود میکنیم.

واقعیت این است که هرکس نتواند تشخیص بدهد که اکنون زمان خود زنی نیست و به جای خود زنی باید علیه دشمنی که سیطره نامشروع خود را بر ما تحمیل کرده ابراز مخالفت و مطالبه گری نماید، در عمل در همان مسیری قرار گرفته که مطلوب طالبان و بنی امیه است.

ایکاش صاحبان خرد ما درک کنند که وقتی با دشمنی به قوت طالب مواجهیم، صرف انرژی در دعوای خانگی، غلط اندر غلط است.

ایا بهتر نیست در چنین شرایطی که طالبان ذبح انسانیت ما و ذبح تمدن ما و نفی موجودیت ما را با شدت دنبال می‌کند، تمام گرفتاری‌ها و مشکلات حزبی قدیم را کنار بگذاریم، و به دشمن اصلی توجه کنیم؟

باور کنید که در روز گرفتاری، طالبان نصری را از پاسدار و حرکتی جدا نمی‌کند و سید و هزاره و قزلباش و همه و همه را با یک تیغ، قربانی خواهد نمود.

ایکاش به هوش بیاییم و از تاریخ عبرت بگیریم

ما نیازمند عبور از تلخ کامی های گذشته هستیم. چرا که دشمن خونخوار، تیغ خود را بر گلوی همه گذاشته و در این وضعیت، فقط عبور از گذشته و اتحاد است که می‌تواند ما را نجات دهد.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *