شهرهای بیچهره؛ طالبان و حذف تصویر از فضای شهر
- انتشار: ۱ جدی ۱۴۰۴
- سرویس: تیتر 1گزارش
- شناسه مطلب: 244047
در بسیاری از شهرهای افغانستان، چیزی در حال ناپدید شدن است؛ نه ناگهانی و نه با سروصدا، بلکه آرام و لایهبهلایه.
چهرههایی که از تابلوهای مغازهها محو شدهاند، مجسمههایی که دیگر در میدانها نیستند، عروسکهایی که صورت ندارند و پارکهایی که از رنگ و پیکره خالی شدهاند. آنچه طالبان «اصلاح شرعی» مینامند، در عمل به حذف تدریجی تجسم موجودات ذیروح از فضای عمومی انجامیده است؛ سیاستی که نهتنها ظاهر شهرها، بلکه رابطه جامعه با تصویر، بدن و حافظه بصری را دگرگون میکند.
ریشه ایدئولوژیک؛ تصویر بهمثابه انحراف
ممنوعیت تصویر و مجسمه در تفکر طالبان، سیاستی تازه یا واکنشی مقطعی نیست. این رویکرد ریشه در قرائتی سختگیرانه از شریعت دارد که تجسم موجودات ذیروح را مصداق «تشبه به خلقت» و در نهایت، زمینهساز شرک میداند.
در این چارچوب فکری، تصویر نه یک ابزار هنری یا فرهنگی، بلکه امری بالقوه خطرناک است؛ چیزی که میتواند عادیسازی شود، دیده شود، و در حافظه بماند. به همین دلیل، طالبان از نخستین دوره حاکمیت خود تا امروز، همواره با مجسمه، تصویر و پیکره انسانی مسئله داشتهاند.
از بامیان تا شهرهای امروز؛ تداوم یک منطق
تخریب مجسمههای بودا در بامیان در سال ۲۰۰۱، اغلب بهعنوان اقدامی استثنایی و تاریخی روایت میشود. اما سیاستهای کنونی طالبان نشان میدهد آن اقدام، بخشی از یک منطق مستمر بوده است؛ منطقی که امروز نه با انفجار، بلکه با حذف تدریجی و «اصلاح» پیش میرود.

در ماهها و سالهای اخیر، مجسمههای شهری در نقاط مختلف افغانستان یا برداشته شدهاند، یا پوشانده شدهاند، یا بدون توضیح ناپدید شدهاند. این حذفها اغلب بیسروصدا انجام میشوند؛ بدون اعلام رسمی، بدون بحث عمومی، و بدون جایگزین.
این سیاست تنها به نمادهای بزرگ محدود نمانده است. در برخی پارکها و فضاهای تفریحی، اسباببازیهایی که دارای صورت انسان یا حیوان بودهاند، یا جمعآوری شدهاند یا چهرهشان پوشانده شده است. تابها، مجسمههای کارتونی و عناصر تزئینی کودکانه، بهتدریج از فضا حذف شدهاند.
نتیجه، پارکهایی است که هنوز وجود دارند، اما از نظر بصری تهیتر شدهاند؛ فضاهایی که قرار بود شاد و کودکمحور باشند، اکنون خنثی و بیچهرهاند.

یکی از مشهودترین جلوههای این سیاست، در بازارها و خیابانهای تجاری دیده میشود. تابلوهای آرایشگاهها، فروشگاههای لباس، سالنهای زیبایی و حتی برخی مغازههای عمومی، که پیشتر با تصاویر زنان شناخته میشدند، اکنون یا تصویر ندارند یا چهرهها بهطور کامل پوشانده شدهاند.
در بسیاری موارد، این تغییر نه با دستور مکتوب، بلکه با فشار شفاهی و هشدارهای محلی اعمال شده است. نتیجه، یکسانسازی بصری خیابانها و حذف بدن زن از فضای دید عمومی است.

فضای عمومی بیتصویر؛ شهر چگونه دگرگون میشود؟
حذف تصویر موجودات ذیروح، صرفاً تغییری در ظاهر شهر نیست؛ این سیاست بهطور مستقیم بر شیوه تجربه فضاهای عمومی اثر میگذارد. وقتی چهرهها، پیکرهها و نشانههای انسانی از میدانها، پارکها و خیابانها حذف میشوند، شهر بهتدریج بخشی از زبان بصری خود را از دست میدهد؛ زبانی که از طریق آن، تاریخ، هویت و زندگی روزمره بازنمایی میشد.
در غیاب تصویر، تنوع بصری شهرها کاهش مییابد و فضاهای عمومی حالتی خنثی و بیتمایز پیدا میکنند. میدانها شبیه یکدیگر میشوند، پارکها از عناصر روایتگر خالی میمانند و خیابانها کارکردی صرفاً عبوری پیدا میکنند. این روند، نهتنها حافظه تاریخی و فرهنگی شهر را تضعیف میکند، بلکه پیوند شهروندان با فضاهایی را که در آن زندگی میکنند، سستتر میسازد.
در چنین فضایی، انسان همچنان حضور دارد، اما بازنمایی نمیشود. بدن و چهره از سیمای شهر حذف میشوند و دیدنِ انسان به تجربهای محدود و خصوصی بدل میگردد. شهر، آرامآرام از نشانههای انسانی تهی میشود؛ نه بهدلیل غیبت مردم، بلکه بهدلیل ممنوعیت دیدن آنها. این حذف، بیش از آنکه سکوت ایجاد کند، نوعی خلأ بصری میسازد که خود به شکلی از معنا بدل میشود.
جمعبندی
افغانستان امروز، صحنه دگرگونی آرام اما عمیق فضای عمومی است؛ جایی که تصویر موجودات ذیروح، گامبهگام از سیمای شهرها حذف میشود. میدانها بدون پیکره میمانند، پارکها از چهره خالی میشوند، تابلوهای مغازهها بیصورت میشوند و حتی عناصر ساده بازی کودکان نیز زیر سایه ممنوعیت قرار میگیرند. این حذفها، پراکنده و اتفاقی نیستند؛ بخشی از یک سیاست منسجم برای بازتعریف آن چیزیاند که «مجاز» است دیده شود.
آنچه در این روند از میان میرود، صرفاً مجسمه یا تصویر نیست. مسئله، حذف تدریجی بازنمایی انسان از فضای مشترک زندگی است؛ کاستن از حضور بدن، چهره و حافظه در شهر. شهری که انسان در آن زندگی میکند اما کمتر دیده میشود، شهری است که معناهایش نه ساخته، بلکه پاک میشوند. این گزارش، در نهایت، درباره همین خلأ است: خلأیی که در سکوت شکل میگیرد و سیمای شهر را، بیآنکه ویران شود، دگرگون میکند.
✍🏻 سید مصطفی موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)