منازعه با پاکستان و آزمون فهم ملی در افغانستان
- انتشار: ۲۲ میزان ۱۴۰۴
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 237926

بر اساس قاعدهی وجدان و وابستگی و بر مبنای عِرق ملی و رابطهی مالکیت، تجاوز به سرزمین و کشور انسان، روح او را زخمی و ذهن وی را آشفته میسازد. از این منظر، هر کشوری ــ با هر نیت و انگیزهای ــ که به افغانستان حمله کند، عملش منزجر کننده و محکوم است.
اگر از این قاعدهی کلی بگذریم و به منازعهی جاری میان طالبان و پاکستان بنگریم، در مواردی، زمزمههایی با رنگوبوی ملی شنیده میشود. گاه شعارهای تندی نیز خود نمایی میکنند. برای روشن شدن ابعاد این مسئله، باید به اصل «موضوع منازعه» دقت کرد. اگر این منازعه بر سر مسئلهای ملی بود، سخن گفتن از بسیج و جبههگیری ملی معنا داشت؛ یعنی اگر اختلاف بر سر تمامیت ارضی، منابع آب یا دیگر منافع حیاتی کشور بود، میتوانست از آرایش ملی سخن به میان آید.
در حالیکه موضوع اصلی، چنانکه ادعا میشود، حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستان و استقرار آنها در خاک افغانستان است. پاکستان همواره یک کشور مشکلآفرین در امور افغانستان بودهاست؛ فارغ از اینکه ادعاهای آن درست باشد یا نه، یک نکته روشن است: مسئلهی طالبان پاکستان، هرگز مسئلهای ملی برای افغانستان نیست، بلکه ماهیتی قومی دارد. از اینرو، عاقلانه نیست که با مهندسی ناپخته، افکار عمومی را طوری هدایت کرد که افراطگرایی روابط طالبان پاکستان با مرکز، به عنوان مسئلهای ملی افغانستان جلوه کند. بنابراین، مایه گذاشتن از سرمایههای ملی در چنین موضوعی، خطایی فاحش است.
افزون بر این، طالبان تمام قدرت را بهصورت انحصاری در اختیار گرفتهاند و دیگران را از مشارکت در قدرت و بهرهمندی از مواهب ملی محروم کردهاند؛ بنابراین نمیتوانند مشکلات خودساختهی قومی را بر دوش مردم بیندازند و از مفاهیم ملی بهره ببرند. بحران کنونی میان طالبان و پاکستان، نتیجهی سیاستهای خود طالبان است و مسئولیت رفع آن نیز بر عهدهی خود آنان است.
در نهایت باید گفت؛ تا زمانی که مشارکت ملی و توزیع عادلانهی قدرت و ثروت تحقق نیابد، استفاده از مفاهیم و عناوین ملی، بیمبنا و بیمعناست؛ چه رسد به آنکه مسائل صرفاً قومی را در جامهی مسئلهی ملی معرفی کرد.
دکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)