طالبان و معمای دولت سازی
- انتشار: ۲۶ اسد ۱۴۰۴
- سرویس: تیتر 2دیدگاه
- شناسه مطلب: 235122

طالبان به دستور ملاهبهالله، در چهارمین سالروز تسلط بر کابل، وضعیت «سرپرستی» اداره خود را به «دائمی» تغییر دادند. این تحول پرسشی جدی را مطرح میکند: آیا طالبان طی چهار سال گذشته واقعاً توانستهاند به یک حاکمیت سیاسی تبدیل شوند؟
بسیاری از کارشناسان معتقدند پاسخ منفی است؛ زیرا اداره کنونی طالبان با معیارهای پذیرفتهشده برای تشکیل دولت، فاصله زیادی دارد. بر اساس کنوانسیون «مونتهویدئو» (۱۹۳۳)، تحقق دولت مشروط به چهار شرط اصلی است:
۱. جمعیت دائمی
۲. قلمرو مشخص
۳. حکومت مؤثر
۴. توانایی برقراری روابط بینالمللی
علاوه بر این شروط، معیارهای تکمیلی دیگری همچون مشروعیت داخلی، شناسایی بینالمللی، توان دفاعی و وجود نهادهای حکومتی پایدار (قوه مجریه، قوه مققنه، نهاد های قضایی یا ساختار های مشابه اینها) نیز برای دولتسازی ضروریاند.
با این حال، طالبان تنها توانستهاند بر قلمروی مشخص مسلط شوند و تا حدودی جمعیت تحت اداره داشته باشند؛ جمعیتی که بخش بزرگی از آن در اندیشه مهاجرت به سر میبرد. اما در سه عرصهی کلیدی ـ مشروعیت داخلی، شناسایی جهانی و ساختارهای حکومتی پایدار ـ دچار خلأ جدیاند. همین کاستیها باعث شده است که ارائه خدمات عمومی به شهروندان، که شالوده هر حکومت محسوب میشود، در چارچوب اداره طالبان اساساً بیمعنا گردد.
در اینجا پرسش دیگری شکل میگیرد: اگر رهبران طالبان خود به نارساییهای ساختار موجود واقفاند، چرا برای تکمیل معیارهای دولتسازی تلاشی نمیکنند؟ بررسی عملکرد آنان نشان میدهد که این فاصلهگذاری تعمدی است. به نظر میرسد طالبان ساختار کنونی را نه به مثابه یک «پروژه دولتسازی بلندمدت»، بلکه همچون یک «مأموریت کوتاهمدت امنیتی» تعریف کردهاند؛ رویکردی که بیشتر با سازمانهای اطلاعاتی و نظامی شباهت دارد تا با دولتهای سیاسی.
بر این اساس، نه میتوان از طالبان انتظار داشت که وارد فرآیند دولتسازی شوند و نه میتوان به پایداری طولانیمدت آنان خوشبین بود. نیاز روزافزون مردم به خدمات عمومی، نخستین پاشنه آشیل این اداره است؛ نیازی که اگر پاسخ داده نشود، نارضایتیهای اجتماعی بهرغم فضای سرکوب، دیر یا زود بستر فروپاشی را فراهم خواهد ساخت.
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)