از ماست که بر ماست
- انتشار: ۱۰ اسد ۱۴۰۴
- سرویس: تیتر 2دیدگاه
- شناسه مطلب: 234358

طالبان در حال اخراج ساکنان قریه رشک در ولسوالی پنجاب از منازل و زمین های زراعتی شان هستند. پروژه تغییر بافت جمعیتی اکنون از ولایات شمالی به ولایات مرکزی رسیده است.
اگر اقدامی برای توقف برنامه های طالبان صورت نگیرد، رفته رفته این گروه مدعی مالکیت تمام زمین های زراعی و علف چر های ولایات مرکزی و هزاره جات خواهد شد.
طالبان به دنبال کوچاندن و فراری دادن مردم هستند و تصاحب زمین و خانه مردم در قریه جات، تنها ابزار انها برای رسیدن به مقصودشان نیست.
مدتی قبل، گروه طالبان با هجوم به یک مرکز رسانه ای در غرب کابل، تمام امکانات و از جمله کتابخانه این مرکز را مصادره و چند نفر از کارمندان آنجا را بازداشت کردند.
اکنون ویدیویی از مثلا اعترافات آن کارمند رسانه منتشر شده که تایید میکند کتاب های گمراه کننده در کتابخانه شان داشته اند.
او در همان ویدیو، چند کتاب را به تصویربردار طالبان به عنوان کتابهای ضاله موجود در کتابخانه نشان میدهد.
کتابهای: «هزارستان»، مردم هزاره و خراسان بزرگ»، «جوانان از دیدگاه امام خمینی»، «زندگینامه مشهورترین شاعران ایران» و «تاریخ تفکر مسیحی» از جمله آن کتابها هستند.
اگر محتسبان طالبان، آدمهای بیسواد و احمقی هستند و توان فهم عناوین و محتوای کتابها را ندارند، تصمیم گیران طالبان و همان ها که میتوانند کار تدوین یک ویدیوی حساب شده از یک اعتراف تحت شکنجه را انجام بدهند، آنقدر میفهمند که کتاب گمراه کننده دقیقا چه هست و چه نیست.
طالبان البته ممکن است با محتوای آن کتابها مخالف باشند، اما آنها اساسا با کتاب و آدم کتابخوان مسأله دارند.
هدف طالبان از اعمال فشار بر رسانه ها و کتابخانه ها، فراری دادن آدمهای چیز فهم از کشور است.
در حالیکه که ایران و پاکستان، اخراج گسترده مهاجرین را در دستور کار قرار داده اند، طالبان اخراج باسواد ها و چیز فهم های جامعه را از شهر ها با مصادره کتاب و ابزار کار رسانه ای و اخراج دهقان و غریبکار را از روستاها با مصادره خانه مسکونی و زمین زراعی، با شدت دنبال میکند.
و تاسف بار این است که نه تنها هیچ صدایی در برابر این حجم از فاجعه بلند نمیشود که غالب افراد، حتی درک درستی از بلایی که سر مردم می آید هم ندارند.
البته احتمالا ما مستحق تحمل چنین مصائبی هستیم.
چرا که نخبگان ما به جای اینکه دشمن اصلی خود را بشناسند و برای مهار او تدبیری بیندیشند، با تمام توان بر سر یک دعوای درون خانگی، بر سر و کله هم میزنند و دنبال مقصر تراشی برای واقعه ای هستند که اولویت اول جامعه نیست.
ایکاش چیز فهم های جامعه ما درک میکردند که دعوای سید و هزاره، مسأله اصلی امروز ما نیست.
کاش به جای اینکه بر آتش نفاق و اختلاف خانگی دمیده شود، درک میشد که دشمن غداری چون طالبان با شمشیر آخته در مقابل ما ایستاده و عنقریب سید و هزاره و قزلباشو تاجیک را در کنار هم ذبح خواهد کرد.
ما متحد نیستیم و مادامیکه که متفرق باشیم و سر هرچیز و ناچیز بر سر و کله هم بکوبیم، همین آش است و همین کاسه.
باید راهی برای اتحاد جست و چتری یافت که همه بتوانند زیر آن جمع شوند.
به اعتقاد من، هیچ چتری به اندازه اعتقادات مشترک، آنقدر بزرگ نیست که بتواند همه را زیر خود جمع کند.
فتامل یا اولی الالباب
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)