فاجعهای غمبار و المناک بهسود در عین دردناک و طاقت فرسا بودن، باعث بیداری و انسجام تاریخی شد. این بیداری و انسجام میتواند سرآغاز و فرصت خوبی برای عزت و اقتدار باشد و آن هم نه عزت و اقتدار قومی بلکه اقتدار ملی. اما همین فرصت بیداری و انسجام با سه نوع تهدید جدی روبروست.
شورای امنیت ملی اعلام کرد که اگر طالبان در جریان فعالیت سیاسی تغییر کنند، زمینه شامل شدن در زیر چتر جمهوریت برای آنها فراهم خواهد شد اما بحث روی چگونگی نظام پیش از وقت است.
برخی منابع در ولسوالی بهسود اعلام کردند: هیات اعزامی دولت که قرار است رویداد بهسود و کشتار غیر نظامیان توسط نیروهای دولتی را بررسی کند، به این ولسوالی رسیده است.
در تمام قوانین و کنوانسیونهای بین المللی مقابله با دولت رسمی و منتخب، جرم محسوب میشود اما اگر دولتی نتواند یا نخواهد از ملتش در مقابل تهدیدات دشمنان آنان دفاع کند، دیگر ملامتی وجود نخواهد داشت که ملت خود دست به کار شوند و امنیت جانی، مالی، اقتصادی و سیاسی شان را به دست بگیرند و حفظ کنند.
حکومت، طالبان، حلقات فاشیستی و قدرتهای خارجی اگر «پیام» این همبستگی بیسابقهی هزارهها در حمایت از «مقاومت مردمی» را درک نکنند و قطارِ سرکوب و کشتارِ هدفمندِ این مردمِ آرام و صلحدوست و مدافعِ جمهوریت را متوقف نسازند؛ باید منتظر گسترش جبهۀ مقاومت و تشکیل هستههای «مقاومت مردمی» در درّهصوف و قرهباغ و قیاق و سرپل و غور و دایکندی نیز باشند.
در شرایطی که حکومت از لحاظ سیاسی و نظامی تحت فشار طالبان و برخی رهبران احزاب و گروه های سیاسی قرار دارد و شمشیر تیز طالبان در حال بریدن گردن جمهوریت است، درگیر شدن حکومت با مردم هزاره که صادقترین حامی حکومت است نهایت بیتدبیری و جهالت میباشد و مشکوک به نظر میرسد.