درست است که همسویی با طالبان بخشی از خواستههای حکمتیار را بر آورده میکند، ولی شناختی که از خود محوری حکمتیار داریم، او با طالب هم کنار نمیآید، در نتیجه جنگهای خانگی دهه هفتاد دوباره شروع خواهد و حکمتیار هم همین را میخواهد، تا دوباره برای قدرت بجنگد.
برخی رسانه ها محتوای نسخه ای از پیشنویس توافقنامه صلح افغانستان را منتشر کردند که حکومت انتقالی و نقشه راه سیاسی و آتشبس همیشگی، سه بخش مهم این پیشنویس هستند.
اما حزب اسلامی با مدیریت سازمانهای استخباراتی آمریکا و پاکستان و در قالب دوستی با حزب وحدت، نقشههای انتقام جویانه سازمانهای مذکور را به خوبی و زیرکانه عملی نمود که هم به نابودی حزب وحدت و شهادت شهید مزاری و یارانش به طور خاص و هم به انحطاط سیاسی شیعیان به طور عام منجر شد…
رئیس جمهور امروز در مراسم افتتاح سال سوم دوره هفدهم شورای ملی تاکید کرد که هیچ کس نمیتواند در مورد انحلال نهادهایی که در قانون اساسی تسجیل شده تصمیم بگیرد.
ملیشه های حکومتی به سرسپردگی وحیدقتالی درهرات خانه های مردم را تاراج کردند و فجیع تر آن که اسیران را پس از اسارت با ضرب گلوله کشتند! نهادهای عدلی و قضایی و مدنی و حقوق بشری کجایند؟
حکمتیار ده روز به حکومت وقت داد تا به خواسته های شان سر تمکین فرود آورد. او حکومت را به غلامی خارجی ها متهم کرد و ضعف ارگ را با تمام قوت فریاد کشید. در اینجا خبری از هشدارهای پی در پی گارنیزاسیون نبود، حمله انتحاری صورت نگرفت و آتش باری بر مظاهره چیان نشد. همه چیز در فضایی آرام و روماتیک شکل گرفت.
حزب وحدت به جای تأمل و گفتگوی بیشتر با دولت تنگ نظر وقت و به جای دقت به جایگاه قبلی خویش در سه تحولات مهم ذکر شده، با دگردیسی سیاسی کشنده یکباره به گذشته خویش پشت نمود.