نقشه های والد ولد چموش!
- انتشار: ۲۴ میزان ۱۴۰۴
- سرویس: دیدگاه
- شناسه مطلب: 238013

آنچه که نتانیاهو در قرارداد صلح با حماس به آن تن داد، بدون تردید تحت فشار عوامل بیرونی -امریکا- شکل گرفت.
کشتار بیرحمانه او در غزه و حملات او به لبنان و ایران، که با هدف نابودی محور مقاومت آغاز شد، نهتنها اهداف اولیه مد نظر او را محقق نکرد، بلکه پس از دو سال اسرائیل را به نقطه پیش از آغاز درگیری ها باز گرداند. آزادی هزاران اسیر فلسطینی در بدل چند اسیر اسراییلی و ناامید شدن از نابودی مقاومت، چیزی نبود که پس از دو سال جنگ ویرانگر، دستاورد به حساب بیاید.
نتانیاهو به ولد چموشی میماند که با دیوانگی های مکرر، برای والدین خود خلق دردسر میکند. او با آنچه که در دو سال گذشته انجام داد، هزینه های مالی و حیثیتی فراوانی بر آمریکا تحمیل کرد و در چنین شرایطی، فشار ایالات متحده بر تلآویو برای پذیرش توافق صلح، امری اجتنابناپذیر بود.
ترامپ بهخوبی میداند که ادامه جنگ، نه تنها به تقویت محور مقاومت و نزدیکی بیشتر تهران، مسکو و پکن میانجامد بلکه افکار عمومی دنیا را علیه آمریکا و اسراییل به شدت تحریک میکند.
برای ترامپ که مسایل بسیار مهمتری پیش روی خود دارد، تداوم بحران فلسطین، گرفتار شدن در باتلاقی است که فقط حس قدرت طلبی نتانیاهو را ارضا میکند بی آنکه آورده ای برای ترامپ داشته باشد.
در ذهن رییس جمهور آمریکا، مهار چین، روسیه و ایران، بسیار بیش از زیاده خواهی نتانیاهو در فلسطین، دارای اهمیت است.
او همچنین گمان میکند که بدون حضور مستقیم در افغانستان، نمیتواند گامهای بلند خود در تقابل با سه قدرت فوق را بردارد.
به نظر میرسد رییسجمهور آمریکا، با اعمال فشار بر اسراییل برای تن دادن به صلح، به دنبال آن است که خیال خود را از مسایل غرب آسیا آسوده کند تا بتواند به دغدغه های جدی تر خود بپردازد.
در همین راستا، نشانههایی از تلاش آمریکا برای بازسازی نقش و حضورش در افغانستان از مسیر پاکستان قابل مشاهده است.
تملق های اخیر نخستوزیر پاکستان از ترامپ در مراسم امضای توافق نامه حماس و اسراییل، میتواند بخشی از همین روند باشد. روندی که احتمالا در خلال سفرهای پی هم عاصم منیر رییس ستاد ارتش پاکستان به واشنگتن کلید خورده است.
بر این اساس، درگیریهای اخیر میان طالبان و اسلامآباد را نمیتوان بهسادگی یک جنگ واقعی دانست؛ بلکه ممکن است بخشی از یک فرآیند پیچیدهای برای بازکردن مسیر بازگشت تدریجی آمریکا به منطقه باشد. بازگشتی که شاید با بحرانسازی، توجیه سیاسی بیابد.
در مجموع، خاورمیانه در حال ورود به مرحلهای تازه از رقابتهای ژئوپلیتیکی است. اگرچه جنگ غزه برای اسرائیل هزینهزا بوده، اما تأثیرات آن فراتر از مرزهای فلسطین است. در واقع، این تحولات به بازآرایی موازنهی قدرت در غرب آسیا منجر شده است؛ موازنهای که در آن، نقش آمریکا، اسرائیل و متحدانشان در برابر محور مقاومت و شرکای شرقی، در حال بازتعریف است..
سید احمد موسوی مبلغ
نظرات(۰ دیدگاه)