نسل گمشده: تحلیلی بر آینده افغانستان در سایه ممنوعیت تحصیل دختران

  • انتشار: ۸ جدی ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 244138

۱. مقدمه: شکست یک رؤیا

با بازگشت طالبان به قدرت در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، یکی از ویرانگرترین تصمیمات این گروه، ممنوعیت تحصیل دختران در مقاطع متوسطه و دانشگاه بود. این سیاست، که آیندهٔ نیمی از جمعیت کشور را هدف قرار داده است، صرفاً بستن چند مدرسه نیست، بلکه آینه‌ای است که می‌توان آیندهٔ یک ملت را در آن به نظاره نشست. این سیاست به مثابه سازوکاری برای انکار سیستماتیک حقوق اساسی—از جمله حق آموزش، حق اشتغال، و حق زندگی کرامت‌آمیز—عمل می‌کند که پیامدهای عمیق و پایداری برای کل جامعه افغانستان به همراه دارد. این تحلیل، هزینهٔ انسانی و ملی این سیاست را بررسی می‌کند تا نشان دهد چگونه یک فرمان، آیندهٔ یک نسل را به سرقت می‌برد.

۲. هزینه انسانی: فراتر از کلاس‌های درس بسته

ممنوعیت تحصیل دختران یک اقدام تاکتیکی صرف نیست، بلکه یک حمله استراتژیک به زیرساخت‌های انسانی جامعه افغانستان است. این سیاست با هدف قرار دادن توانمندی‌های فردی، امید به آینده و کرامت انسانی، به دنبال از بین بردن پتانسیل مقاومت و بازسازی اجتماعی در بلندمدت است. این محرومیت مستقیماً به نقض حقوق بنیادین دیگر منجر می‌شود؛ چنانکه منبع نیز اشاره می‌کند، این سیاست به معنای محرومیت از «حق بر اشتغال» و به دنبال آن، «حق برخورداری از زندگی کرامت‌آمیز» است.

حقوق فردی که به طور سیستماتیک نقض شده‌اند عبارتند از:

• امید به آینده: این ممنوعیت، شعلهٔ آرزوهای فردی و امید به فردایی بهتر را در دل میلیون‌ها دختر جوان خاموش کرده است.

• مشارکت اجتماعی: با حذف دختران و زنان از نظام آموزشی، عملاً نیمی از جامعه از مشارکت فعال و معنادار در ساختن آیندهٔ کشورشان کنار گذاشته می‌شوند.

• توانمندسازی فردی: این سیاست، فرآیند رشد و شکوفایی استعدادهای نیمی از جمعیت را متوقف می‌کند و پتانسیل انسانی عظیمی را هدر می‌دهد.

این هزینهٔ فردی، به سرعت به یک بحران گسترده‌تر در سطح ملی تبدیل می‌شود.

زهرا موسوی

۳. بحران ملی: ظهور «نسل گمشده»

آسیب‌های فردی ناشی از این ممنوعیت، در سطح ملی به یک فاجعهٔ تمام‌عیار تبدیل شده است. مفهوم «نسل گمشده» صرفاً یک برچسب احساسی نیست، بلکه یک شاخص استراتژیک برای سنجش فروپاشی اجتماعی و نهادینه شدن قهقرایی است که پیامدهای آن تا دهه‌ها آینده گریبان‌گیر افغانستان خواهد بود. طبق آمار، از سال ۲۰۲۱، بیش از ۱٫۴ میلیون دختر به طور عمدی از ادامه تحصیل بازمانده‌اند. این امر به معنای آن است که جامعه افغانستان به صورت عامدانه از نوآوری، تخصص و نیروی کار نیمی از جمعیت خود محروم می‌شود و مسیر توسعه پایدار را فعالانه مسدود می‌کند. این فاجعه داخلی، به ناچار توجه و واکنش جامعه جهانی را برانگیخته و افغانستان را در مسیری از انزوای فزاینده قرار داده است.

۴. انزوای جهانی: افغانستان در نگاه جامعه بین‌الملل

واکنش قاطع جامعه بین‌المللی نشان می‌دهد که سیاست منع تحصیل دختران، افغانستان را خارج از هنجارهای پذیرفته‌شدهٔ جهانی قرار داده و به انزوای دیپلماتیک عمیق آن دامن زده است. یافته‌های نهادهای معتبر بین‌المللی، گواهی بر این حقیقت است که این تصمیم، نقض آشکار تعهدات بین‌المللی حقوق بشر است.

یافته یونسکو مبنی بر اینکه افغانستان اکنون تنها کشوری است که رسماً دختران را از تحصیلات متوسطه و عالی منع کرده است.

ارزیابی یوناما (UNAMA) که این ممنوعیت را مستقیماً با «نقض گستردهٔ حقوق بشر» مرتبط می‌داند.

این محکومیت‌های جهانی، مهر تأییدی بر این واقعیت است که ممنوعیت تحصیل دختران، بحرانی چندوجهی با پیامدهای درهم‌تنیده انسانی، اجتماعی و اقتصادی است که آینده کشور را به گروگان گرفته است.

۵. نتیجه‌گیری: آینده‌ای که به سرقت رفت

ممنوعیت تحصیل دختران در افغانستان یک فرمان آموزشی ساده نیست، بلکه سیاستی که به شکلی حساب‌شده مهندسی شده است تا پیامدهای عمیق و پایدار انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به بار آورد. این سیاست، با نهادینه کردن نابرابری و محرومیت، زخمی ماندگار بر پیکره جامعه افغانستان بر جای می‌گذارد و کشوری را که نیازمند استعداد تمام فرزندان خود برای بازسازی است، از نیمی از بزرگترین سرمایهٔ خود محروم می‌سازد. در نهایت، با حذف سیستماتیک زنان از زندگی عمومی و فکری، آینده‌ای که می‌توانست روشن باشد به سرقت رفته و سرنوشت یک ملت در معرض تباهی قرار گرفته است.

نویسنده: زهرا موسوی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *