از دوحه تا آلاسکا

  • انتشار: ۲۶ اسد ۱۴۰۴
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 235084

دیروز، ۱۵ آگوست، سالگرد فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان بود؛ نظامی که نه توسط طالبان، بلکه توسط ایالات متحده سقوط کرد.

پایه‌های آن نظام زمانی سست شد و زنگ فروپاشی به صدا درآمد که واشنگتن، به رهبری ترامپ، حکومت افغانستان را از مذاکرات کنار گذاشت و مستقیم با طالبان وارد گفت‌وگو شد. در نهایت نیز، آمریکا تعهد کرد که افغانستان را به طالبان بسپارد.

نباید از نظر دور داشت که فساد، بی‌قانونی، نابالغی، نادانی و قوم‌گرایی سیاست‌مداران و رهبران افغانستان در اتخاذ این تصمیم فاجعه‌بار نقش پررنگ داشت.

درست، در چهارمین سالگرد همان فروپاشی، این بار خود ترامپ در الاسکا با رئیس‌جمهور روسیه بر سر جنگ اوکراین و در غیبت رئیس‌جمهور آن کشور، مذاکره کرد.

به‌این‌ترتیب، می‌توان ترامپ را متخصص «دور زدن، کنار گذاشتن و بازی کردن با سرنوشت دیگران» دانست.

از سرنوشت افغانستان و وضعیت اوکراین، می‌توان دو درس مهم آموخت و یک برداشت کرد:

درس ها:

۱. سیاست و استراتژی وابستگی و عدم استقلال، فاجعه‌بارترین سیاست و انتخاب است؛ حتا اگر این وابستگی به بزرگ‌ترین قدرت دنیا باشد.

۲. در عرصه سیاست و برای حفظ منابع ملی، هیچ متحدی صد درصد قابل اعتماد نیست هر کشور ممکن است برای حفظ منافع ملی، نزدیک‌ترین متحد خود را قربانی کند.
پس سرنوشت منافع ملی را نباید به دیگران سپرد.

برداشت:

رئیس‌جمهور اوکراین، با آن‌که یک کمدین و بازیگر پیشین است و در سیاست خامی‌هایی فراوان داشته است؛ اما برخلاف اشرف غنی و بسیاری از سیاست‌مداران افغانستان، بزدل، خائن و غرق در لجن‌زار گرایش‌های قومی نیست.
او دارای روحیه ملی میهن‌پرستانه است و برای پاسداری از کشورش به اندازهٔ توان ایستادگی کرده است.

دکتر سید جواد سجادی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *