مذاکرات افغانستان و پاکستان در عربستان؛ آتشبسی که حفظ شد، صلحی که هنوز دور است
- انتشار: ۱۳ قوس ۱۴۰۴
- سرویس: تیتر 1گزارش
- شناسه مطلب: 241546
یکسال پرتنش میان افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان و پاکستان، با دور تازهای از گفتوگوها در عربستان وارد فصل جدیدی شد؛ مذاکراتی که برخلاف امیدها، به «پیشرفت ملموس» نرسید، اما حداقل یک دستاورد مهم داشت: تأیید ادامه آتشبس شکننده در مرز دو کشور.
با این حال، پشت میزهای مذاکره در ریاض، همان شکاف قدیمی دوباره خود را نشان داد: اسلامآباد همچنان کابل را به میزبانی از گروههای مسلحی چون تحریک طالبان پاکستان (TTP) متهم میکند؛ طالبان این اتهام را رد میکنند و میگویند مسئول امنیت داخلی پاکستان نیستند.
در این میان، هزاران خانواده افغانستانی که در سالهای جنگ، به پاکستان پناه بردهاند، با موج تازه بازداشت و اخراج روبهرو هستند؛ سازمان ملل هشدار میدهد که میلیونها افغان در معرض بازگشت اجباری به کشوریاند که خود با بحران عمیق انسانی و نقض گسترده حقوق بشر مواجه است.
مذاکرات عربستان؛ تلاش تازه در سایه شکستهای پیشین
دور جدید گفتوگوهای صلح میان افغانستان و پاکستان آخر هفته گذشته در عربستان برگزار شد؛ نشستی محرمانه که در آن نمایندگان نظامی، امنیتی و دیپلماتیک پاکستان در کنار مقامهای طالبان پشت درهای بسته روبهروی هم نشستند.
این مذاکرات بخشی از زنجیرهای از تلاشهای دیپلماتیک است که پیشتر در دوحه و استانبول نیز تجربه شده بود. پس از درگیریهای خونین مرزی در اکتبر ۲۰۲۵ ــ که دهها کشته برجای گذاشت و بدترین خشونت در مرز از زمان بازگشت طالبان به قدرت در ۲۰۲۱ توصیف شد ــ دو طرف با میانجیگری قطر و ترکیه در دوحه بر سر آتشبس فوری توافق کردند.
اما تلاشها برای تبدیل این آتشبس به توافقی پایدار در استانبول شکست خورد. گزارشها حاکی است مذاکرات استانبول بدون دستیابی به «توافق صلح» پایان یافت، هرچند طرفین پذیرفتند آتشبس بهطور موقت حفظ شود.
اکنون، به ابتکار ریاض، عربستان هم به فهرست میانجیها اضافه شده و میزبان تازه گفتوگوهاست؛ اما دور اخیر در عربستان نیز «بدون توافق نهایی» تمام شد. مقامهای دو کشور به رویترز گفتهاند که در این دور، تنها بر ادامه آتشبس توافق شده و اختلافات اصلی همچنان باقی است.

ریشه بحران: از مرزهای خونین تا سایه TTP
برای فهم اهمیت این مذاکرات، باید به عقب برگشت؛ به مرزهای کوهستانی و بیثباتی که سالهاست به صحنه جنگ نیابتی، عملیات انتحاری و حملات هوایی تبدیل شده است.
در اکتبر ۲۰۲۵، درگیریهای گسترده میان نیروهای حکومت طالبان و پاکستان در چند نقطه مرزی رخ داد. پاکستان مدعی شد در پاسخ به «حملات از خاک افغانستان» به مواضع طالبان و «کمپهای آموزشی» شورشیان حمله کرده و حتی چندین موضع طالبان را برای مدتی کوتاه تسخیر کرده است. طالبان این روایت را رد کرد و حملات پاکستان را نقض آشکار حاکمیت افغانستان خواند.
در قلب این تقابل، نام یک بازیگر بارها تکرار میشود: تحریک طالبان پاکستان (TTP)؛ گروهی که از سال ۲۰۰۷ علیه دولت پاکستان میجنگد و اسلامآباد آن را مسئول صدها حمله مرگبار در سالهای اخیر میداند. منابع تحقیقاتی در پاکستان میگویند تنها در سهماهههای نخست ۲۰۲۵ بیش از دو هزار کشته در نتیجه حملات مسلحانه ثبت شده و این سال میتواند از نظر تلفات، یکی از خونینترین سالهای یک دهه اخیر باشد.
پاکستان میگوید رهبران و جنگجویان TTP در داخل افغانستان پناه گرفتهاند و از آنجا حملات خود را طراحی و اجرا میکنند؛ طالبان این اتهام را «بیاساس» میدانند و تأکید میکنند که از خاک افغانستان علیه هیچ کشور دیگری استفاده نخواهد شد.
در عین حال، طالبان هشدار میدهند فشار بیش از حد بر آنان برای سرکوب TTP میتواند شکاف درونی در صفوف طالبان و حتی ریزش نیروها به سود گروههای تندروتر، از جمله شاخه خراسان داعش، ایجاد کند؛ تحلیلی که برخی کارشناسان امنیتی منطقه نیز آن را محتمل میدانند.

دیپلماسی در دوحه، استانبول، ریاض
نقشه دیپلماسی اخیر میان کابل و اسلامآباد را میتوان در سه نقطه کلیدی خلاصه کرد: دوحه، استانبول و ریاض.
- دوحه – نقطه آغاز آتشبس:
در میانه درگیریهای مرزی اکتبر، قطر و ترکیه میزبان نشستی بودند که در آن وزیر دفاع پاکستان و همتای طالبانش، ملا یعقوب، روی آتشبس فوری توافق کردند. عربستان، قطر و ترکیه این آتشبس را «گامی مثبت برای ثبات منطقه» خواندند. - استانبول – مذاکرات بدون نتیجه:
بهدنبال توافق اولیه، قرار شد گفتوگوها در استانبول ادامه یابد. اما پس از چند دور مذاکره، وزیر دفاع پاکستان اعلام کرد که گفتوگوها «بدون توافق» فروپاشیدهاند؛ هرچند طالبان گفتند آتشبس تا زمانیکه «حملهای از خاک افغانستان صورت نگیرد» ادامه خواهد داشت. - ریاض – ابتکار جدید، بنبست قدیم:
در دور تازه در عربستان، بار دیگر همان خطوط اختلاف تکرار شد: درخواست پاکستان برای تعهد مکتوب کابل علیه گروههای ضد پاکستانی، و پاسخ طالبان مبنی بر اینکه «تعهد برای تأمین امنیت داخلی پاکستان» فراتر از مسئولیت آنان است. نتیجه، تداوم آتشبس بدون نقشه راه روشن برای صلح پایدار بود.
به این ترتیب، آتشبس فعلی بیش از آنکه حاصل یک توافق ساختاری باشد، محصول مجموعهای از فشارهای منطقهای و ترس مشترک از «جنگی بزرگتر» است؛ جنگی که نه اسلامآباد توان تحمل آن را دارد و نه کابل، که تحت تحریم و انزوای بینالمللی قرار گرفته است.
پناهندگان افغانستانی، قربانیان خاموش تنش کابل – اسلامآباد
در حالیکه در هوتلهای لوکس دوحه، استانبول و ریاض، مقامها بر سر واژههای بیانیهها چانه میزنند، روی زمین، زخم اصلی این بحران را مردم عادی، بهویژه پناهندگان افغانستان تحمل میکنند.
پاکستان از ۲۰۲۳ به این سو، «طرح بازگرداندن اتباع غیرقانونی» را با تمرکز ویژه بر افغانستانی ها اجرا کرده است. طبق دادههای سازمان بینالمللی مهاجرت و گزارشهای رسانهای، تنها در ماههای ابتدایی ۲۰۲۵ دهها هزار شهروند افغانستان به اجبار یا تحت فشار به افغانستان بازگردانده شدهاند.
بر اساس تازهترین بهروزرسانی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، مجموع بازگشت افغانستانی ها از پاکستان از اول آوریل ۲۰۲۵ به حدود ۱٫۱۷ میلیون نفر رسیده است؛ از این میان، دهها هزار نفر «اخراجشده» و بخشی با کمک سازمانهای امدادی بازگشتهاند. خود UNHCR تأکید میکند که بسیاری از این افراد در افغانستان با «خطر جدی نقض حقوق بشر»، بهویژه زنان و دختران، مواجهاند.
کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل در بیانیهای در ۲۹ اوت ۲۰۲۵ هشدار دادند که میلیونها شهروند افغانستان در پاکستان در معرض اخراج طبق «طرح بازگشت اتباع غیرقانونی» دولت اسلامآباد هستند؛ طرحی که اینبار حتی دارندگان کارتهای رسمی ثبتنام پناهندگی (PoR) را هم شامل میشود. آنها یادآوری کردند که اصل «عدم بازگرداندن اجباری به جایی که جان یا آزادی در خطر است» (non-refoulement) یک تعهد غیرقابل تعلیق در حقوق بینالملل است.
در سطح انسانی، گزارشهای سازمانهای مدافع حقوق بشر تصویر ملموستری ارائه میدهد: عفو بینالملل در کارزار «با ما مثل انسان رفتار کنید» روایت میکند که بین سپتامبر ۲۰۲۳ تا فوریه ۲۰۲۵ دستکم ۸۴۴ هزار افغانستانی مجبور به بازگشت به افغانستان شدهاند؛ بسیاری از آنها دههها در پاکستان زندگی کرده بودند، کسبوکار داشتند، دخترانشان در مدرسه بودند و اکنون با بازگشت به کشوری روبهرو هستند که آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم ممنوع است.
بهاینترتیب، هر بار که تنش میان کابل و اسلامآباد بالا میگیرد، پناهندگان افغانستان به «اهرم فشار» تبدیل میشوند؛ در حالیکه نه در میز مذاکره حضور دارند و نه صدایشان در بیانیههای رسمی شنیده میشود.

بازیگران منطقهای؛ از دهلی نو تا دوحه و ریاض
بحران افغانستان–پاکستان امروز دیگر یک اختلاف صرفاً دوجانبه نیست؛ بلکه به صحنهای برای رقابت و همپوشانی منافع بازیگران متعدد منطقهای و جهانی تبدیل شده است.
- هند و معادله جدید کابل–اسلامآباد:
همزمان با تیرگی روابط پاکستان و طالبان، هند مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. گزارشها نشان میدهد دهلی نو در سال ۲۰۲۵ سطح تماس با طالبان را بالا برده، دفتر دیپلماتیک خود در کابل را ارتقا داده و میزبان مقامهای ارشد طالبان بوده است. تحلیلگران میگویند این نزدیکی، نگرانیهای پاکستان را تشدید کرده و اسلامآباد، کابل را به تبدیلشدن به «ابزار هند» علیه خود متهم میکند؛ اتهامی که کابل و دهلی نو رد میکنند. - قطر و ترکیه؛ میانجیگران ثابتقدم:
از توافق آتشبس دوحه تا گفتوگوهای ناکام استانبول، دو کشور قطر و ترکیه نقش فعال در میانجیگری ایفا کردهاند. دوحه برای طالبان آشناست؛ جایی که دفتر سیاسیشان سالها قبل از سقوط کابل مستقر بود. استانبول هم برای اسلامآباد و کابل، هم «دروازهای به غرب» و هم بستر گفتوگو با بازیگران ناتو به شمار میرود. - عربستان؛ ورود دیرهنگام، اما مهم:
ریاض در ماههای اخیر با استقبال رسمی از آتشبس و تأکید بر «حمایت از ثبات منطقه»، سیگنال داده که مایل است نقش پررنگتری در پرونده افغانستان بازی کند. وزارت خارجه عربستان در بیانیهای آتشبس پاکستان و افغانستان را «گامی مهم برای پایان تنشهای مرزی» خوانده و از تلاشهای قطر و ترکیه تمجید کرده است.
ترکیب این متغیرها باعث شده که مرز افغانستان و پاکستان نه فقط خطی جغرافیایی، بلکه مرزی بین رقابتهای امنیتی و دیپلماتیک قدرتهای منطقهای باشد؛ از ایران و چین گرفته تا هند، ترکیه، قطر و عربستان.
سناریوهای پیشِرو؛ آتشبس پایدار یا بازگشت به خشونت؟
با توجه به آنچه تاکنون رخ داده، چند سناریوی اصلی برای آینده روابط افغانستان و پاکستان قابل تصور است؛ سناریوهایی که سرنوشت میلیونها انسان در دو سوی مرز به آن گره خورده است:
۱. حفظ آتشبسِ شکننده، بدون صلح ساختاری
واقعیت کنونی همین است: آتشبس برقرار است، اما توافق سیاسیِ پایدار وجود ندارد.
تا زمانیکه پاکستان و طالبان به تعریف مشترکی از مسئولیت در قبال گروههای مسلحی چون TTP نرسند، هر حمله انتحاری یا عملیات مرزی میتواند در عرض چند ساعت این آتشبس را از هم بپاشد. با این حال، تحلیلگران بر این باورند که هر دو طرف در وضعیت کنونی تمایل ندارند به سمت جنگ تمامعیار بروند؛ پاکستان با بحران اقتصادی و چند جبهه تنش همزمان روبهروست و طالبان در داخل افغانستان با چالش مشروعیت، تحریم و بحران انسانی دستوپنجه نرم میکنند.
۲. تشدید خشونتهای محدود و جنگ «کمشدت»
سناریوی دوم، تداوم وضع موجود به همراه دورههای متناوب تشدید خشونت است؛ چیزی که همین حالا نشانههای آن دیده میشود. تنها در روزهای اخیر، چند حمله خونین علیه نیروهای امنیتی پاکستان در مناطق مرزی رخ داده که مقامهای این کشور، مسئولیت آن را متوجه TTP میدانند.
در این وضعیت، احتمال دارد پاکستان به حملات هوایی هدفمند در داخل افغانستان ادامه دهد؛ حملاتی که طالبان آن را نقض حاکمیت خاک خود میدانند و با حملات متقابل مرزی پاسخ میدهند. نتیجه، چرخهای از «حمله–تلافی» است که آتشبس را تضعیف اما کاملاً نابود نمیکند.
۳. بازتعریف رابطه، تحت فشار منطقه و جامعه جهانی
سناریوی خوشبینانهتر این است که مجموعه فشارهای منطقهای و بینالمللی ــ از نگرانی چین و ایران تا میانجیگری قطر، ترکیه و عربستان ــ دو طرف را به سمت نوعی توافق سیاسی بلندمدت سوق دهد؛ توافقی که در آن، طالبان تعهدات مشخصتری در قبال گروههای مسلح میپذیرند و در مقابل، پاکستان در سیاست اخراج گسترده شهروندان افغانستان تجدید نظر میکند و بخشی از فشارهای امنیتی و اقتصادی از دوش کابل برداشته میشود.
چنین سناریویی نیازمند تغییری اساسی در نگاه طالبان به روابط خارجی و نیز تعریف جدیدی از نحوه برخورد پاکستان با گروههای شبهنظامی است؛ امری که در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد، اما در بلندمدت، تنها راه خروج از بنبست کنونی خواهد بود.
جمعبندی: صلحی که از مرزها فراتر میرود
مذاکرات اخیر در عربستان شاید از بیرون، تنها یک دور دیگر در رشته طولانی گفتوگوهای افغانستان و پاکستان به نظر برسد؛ نشستی بدون «خبر بزرگ» جز اینکه آتشبس فعلی ادامه پیدا میکند. اما در واقع، همین نکته ظاهراً کوچک برای میلیونها انسان در دو سوی مرز، تفاوت میان جنگ و صلح روزمره است.
تا زمانیکه کابل و اسلامآباد بر سر تعریف مشترکی از امنیت، مرز و نقش گروههای مسلح به توافق نرسند، آتشبسها موقت خواهند بود و هر دور تازه از تنش، موج تازهای از آوارگی، اخراج و ناامنی را بر سر مردم عادی خالی خواهد کرد؛ از سربازان خط مقدم گرفته تا خانوادههای افغانستانی که سالهاست در کوچههای کراچی، کویته و پشاور خانه ساختهاند و حالا باید دوباره به کشوری برگردند که برای بسیاریشان «خانهای روی کاغذ» است نه در واقعیت.
در نهایت، آینده صلح میان افغانستان و پاکستان فقط با امضای توافقنامههای امنیتی رقم نخواهد خورد؛ بلکه به این بستگی دارد که آیا این دو کشور و حامیان منطقهایشان حاضرند صدای کسانی را بشنوند که در بیانیهها نامی از آنها نمیآید: پناهجویان، ساکنان مرز، زنان و دخترانی که میان دو آسمان بیاعتماد، بهدنبال اندکی امنیت و امکان زندگی عادیاند.
اگر میزهای مذاکره در دوحه، استانبول و ریاض قرار است نتیجهای پایدار داشته باشد، باید صلحی رقم بزنند که نه تنها خط مرزی، بلکه زندگی روزمره مردم را نیز امنتر کند؛ در غیر این صورت، آتشبس امروز تنها وقفهای کوتاه در چرخه طولانی خشونت خواهد بود.
✍🏻 سید مصطفی موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)