تلخ ترین طنز روزگار ما
- انتشار: ۱۷ جوزا ۱۳۹۹
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 87388
تلخ ترین طنز روزگار ما این است که بسیاری از حوزویان و دانشگاهیان ما با ادای روشنفکری در سایهی عکس شخصیتهای ضد شیطانی و استعماری، شیطان میستایند!
امروزه بسیاری از حوزویان و دانشگاهیان را میبینیم که پوروفایلشان با عکس شخصیتهای ضد شیطانی و استعماری؛ نظیر سید جمال الدین افغانی، علامه شهید مبلغ، علامه شهید بلخی، گاندی، مارتین لوتر کینک، نلسون ماندلا و امثال ایشان مزین است، اما به شدت استعمار میستایند و جنایتهای ضد بشری غرب و اسرائیل را عادی سازی نموده از انظار مردم دنیا پنهان میکنند.
نمیدانیم این طیف چرا تا این اندازه در دام تعارض و تناقض گیرند؟! که حتی عکس صفحاتشان با مطالبشان همخوانی ندارند و درماندگی شان را فریاد میزنند.
آخر بندگان خدا اگر حرف این طرفیها را قبول ندارید لا اقل به منصفان آن بریها کمی گوش فرا بدهید تا بدانید قتل عام صد و چند میلیون انسان در جهان پیامد کدام تمدن و سیاست گران بوده و هست؟
به عنوان نمونه آنچه در ذیل میآید برخی روایات منصفان خود دنیای غرب از عملکرد کسانی است که مدعیان روشنفکری آنها را فرشتگان نجات و حامیان اصلی حقوق انسانی میدانند و معرفی میکنند!
نوآم چامسکی:
بدبختانه جنایتهایی که غرب مرتکب شده، چنان است که تعیین اینکه کدام یک از آنها فجیع ترین است، دشوار است. وقتی که کریستف کلمب پا بر خاک نیمکره غربی نهاد، در آنجا احتمالا حدود ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون انسان با تمدنهایی نسبتا پیشرفته و شهرهایی فعال از نظر تجاری وجود داشته است. اما در طول زمانی نه چندان دراز ۹۵ درصد آن جمعیت از عرصهی زندگی در این نیمکره محو شدند.
در این جایی که امروز ایالات متحده آمریکا نام دارد، در آن زمان احتمالا حدود ۱۰ میلیون نفر بومی این سرزمین زندگی میکردند. اما بنا به آمارهای سال ۱۹۰۰ این رقم به ۲۰۰ هزار نفر رسید. همهی این حقایق تلخ انکار میشود. همهی نشریات معتبر روشنفکری و لیبرال، چپ جهان انگلیسی- آمریکایی، از پرداختن به این حقایق’ ولنگارانه طفره میروند.
ما اینک به سمت فاجعهای روانیم که نتیجهی آن میتواند یک نسل کشی نهایی باشد؛ ویرانی محیط زیست. روشن است که خطر آن از کجا ناشی میشود. ایالات متحده آمریکا دارد به سمت فاجعه گام بر میدارد.
این ایدهها و طرحها، ذاتی جامعههای بازار محورند نه انسان محور؛ آنجا که افکار و احساسات انسانها و آنچه آنها را متأثر میکند، مورد اعتنا نیست.
برگرفته از کتاب (در باره تروریسم غرب از هیروشیما تا پهپادها)؛ اثر آندره ولچک و نوآم چامسکی؛ صفحه ۲۳-۲۱
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)