صنعت و طبیعت
- انتشار: ۱۴ حمل ۱۳۹۹
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 82303
ایدهی صنعت، ایدهی کنترل و مهار است. انسان دست به صنعت میزند تا شیوهی زندگیِ طبیعی را کنترل نموده و جوش و خروش و شورشِ طبیعت را مهار کند. «ترس» و «خلّاقیت» شاید دو عامل نیرومندی باشد که آدمی را به سویِ صنعت میکشاند.
هنگامی فرا میرسد که آدمی از آنچه که با دست خود میسازد و از زیستن در میانِ انبوهی از برساختههایِ مصنوعی خسته و پشیمان میشود و دوباره به طبیعت باز میگردد. زبانِ صنعت و نمادهای زندگیِ صنعتی همگانی و فراگیر نیست.
طبیعت، اما «زبانِ مشترکِ» همهی آدمیان است و شاید از آن درک و احساسِ یگانهای وجود داشته باشد. طبیعت «ملکوتِ برابریِ» آدمیان است و دارایی و مظاهرِ خود را برایِ همگان به شکل برابر پیشکش میکند. صنعت، اما سپهرِ نابرابری و تقسیم آدمیان به توانا و ناتوان، فراتر و فروتر و … است.
ولی با این همه، از صنعت و زندگیِ صنعتی هیچ گزیر و گریزی نیست و تنها گاهگاهی برای انسانِ «صنعتزده» فرصتِ بازگشت به طبیعت دست میدهد.
دکتر سید یحیی موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)