ما و پشتونهای پاکستان
- انتشار: ۲۴ جدی ۱۳۹۸
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 73989
داعیه عدالتخواهی پشتونهای پاکستان، قدمتی برابر با تاریخ ایجاد این کشور دارد اما ماجرای حرکتی که اکنون به اسم جریان عدالتخواهی پشتونهای پاکستان شناخته میشود، به دو سال پیش برمیگردد. پلیس پاکستان در ژانویه ۲۰۱۸ مدعی شد که «نقیبالله مسید/محسود» و دو تن از همراهانش را در شهر کراچی به قتل رسانده است. مسید، یک مدلنگ از منطقه وزیرستان پاکستان بود اما نیروهای امنیتی این کشور، او را به عنوان یک تروریست، تحت پیگرد قرار داده بودند و سرانجام به قتل رساندند.
قتل مسید به عنوان یک پشتون، آغاز دور جدیدی از مطالبات عدالتخواهانه پشتونهای پاکستان است که اکنون به اسم «جنبش نجات/حفاظت پشتون» یا «د پښتون ژغورنې غورځنګ» با مخفف «پی.تی.ام» شناخته میشود. این نهضت یا جنبش را جوانی به اسم «منظور پشتین» با کلاه مخصوص رهبری میکند. «محسن داور» و «علی وزیر» از دیگر رهبران جنبش پشتونهای پاکستان هستند که از خیبر پشتونخوا وارد مجلس ملی پاکستان شدهاند.
جنبش نجات پشتون، یک حرکت خودجوش علیه دولت مرکزی پاکستان است که در بین پشتونهای پاکستان نسبت به حزب «عوامی نیشنل» از دیگر جریانهای پشتون، از جایگاه ضعیفی برخوردار است اما این جنبش درعینحال به خاطر اعضای تحصیلکرده و جوان، دارای پتانسیل قوی نیز بوده که عضویت زنان و دختران در آن مثل «گلالی اسماعیل»، بیش از پیش بر قوت پتانسیلی آن افزوده است.
در یادداشت دیگری تحت عنوان «پشتونهای پاکستان چه میخواهند» مفصل درباره نهضتهای شمال هند و مطالبات آنان از زمان دولت مغولی هند تا عصر حاضر بحث کردیم اما در این یادداشت فقط یک اشاره کنم که توقف جنگ در مناطق پشتوننشین پاکستان، تقسیم عادلانه منابع و رسیدگی به وضعیت اقتصادی پشتونها از مطالبات اصلی جنبش نجات پشتونهای پاکستان است. البته این جنبش غیرمستقیم خواهان حضور کمرنگ ارتش پاکستان نیز در مناطق پشتوننشین بوده که این امر، شبهه نیمه خودمختاری را برای دولت پاکستان به وجود آورده است. به همین خاطر در دو سال گذشته درگیریهای خونینی بین اعضای جنبش نجات پشتون و نیروهای امنیتی پاکستان رخ داده است که در آن دهها تن از طرفداران جنبش، جان خود را از دست دادهاند. سؤال این است که ما در برابر جنبش پشتونهای پاکستان چه موضعی اتخاذ کنیم؟
تقابل جنبش پشتونهای پاکستان با دولت این کشور، کاملاً یک موضوع داخلی پاکستان است که ربطی به افغانستان ندارد. هرچند در گذشته پشتونهای پاکستان جامعه واحدی را با ساکنان جنوبشرق افغانستان تشکیل میدادند اما پس از تشکیل کشور پاکستان، آنان خود را متعلق به پاکستان دانستند و از تعلقات خود به افغانستان کاستند.
البته این یکطرف قضیه است اما طرف دیگر مسئله، به داعیه عدالتخواهی جنبش پشتونهای پاکستان برمیگردد که اخلاقاً باید از آن به عنوان یک جریان محروم، حمایت کرد. پشتونهای پاکستان از زمان تشکیل این کشور، خدمات زیادی برای کشورشان انجام دادهاند اما همیشه از کانون قدرت و تصمیمگیری به دور بودهاند. پشتونهای پاکستان از نگاه اقتصادی نیز سالها است که محروم نگه داشته شدهاند و منابع ملی این کشور عمدتاً در ایالتهای پنجاب و سند توزیع میشود.
نکته دیگر اینکه اگر قرار باشد بین جنبش پشتونها و سایر جریانهای پشتون مثل طالبان، یکی را انتخاب کنیم، قطعاً جنبش پشتونها بهترین گزینه است زیرا اعضای آن نسبت به سایر همتباران پاکستانی خود مدنیتر بوده و از خشونت به دور هستند. اگر این جریان بتواند بر مناطق قبایلی پاکستان و آنطرف «خطدیورند» حاکم شود، تهدیدات علیه افغانستان تا اندازه زیادی کاهش یافته و دولت پاکستان را در داخل خاک این کشور سرگرم خواهد کرد. با چنین اتفاقی، فعالیتهای ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان نیز در مناطق قبایلی این کشور محدود شده و نهادهای امنیتی پاکستان کمتر میتوانند به سربازگیری، آموزش و تأمین تروریستها در این منطقه اقدام کنند.
با توجه به رشد سریع و افزایش حامیان جنبش پشتونهای پاکستان، بعید نیست در آیندهای نه چندان دور، این جنبش به اولین جریان قوی عدالتخواهی در سراسر پاکستان تبدیل شود. جمعیت بیستمیلیونی پشتونهای پاکستان، جوان بودن و سطح سواد اعضای جنبش و حامیان روزافزون جنبش در اروپا و آمریکا، زمینهها و بستری هستند که میتواند جنبش نجات پشتونها را به عنوان یک جریان قوی در پاکستان تبدیل کند. در تصویر زیر یکی از گردهماییهای جنبش پشتونهای پاکستان را که دیروز در منطقه «بنو» برگزار شده بود، مشاهده میکنید.
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)