درد ما …!
- انتشار: ۲۱ جدی ۱۳۹۸
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 73507
یکی گفت که تو قاسم سلیمانی را میشناختی، چرا محافظکاری میکنی و مقامات معنوی او را بازگو نمیکنی؟
گفتم چند نفر در فضای مجازی، اهل نماز شب هستند؟
چند نفر در فیسبوک اهل نالههای سحرگاهی و صاحب بکاء هستند؟
چند نفر از کاربران شبکههای اجتماعی تحت نظر استاد اخلاق قرار دارند؟
چند نفر در فضای مجازی، اهل چلهنشینی و اهل اعتکاف هستند؟
گفت که نمیدانم شاید هیچ و یا خیلی اندک.
گفتم این دلیل بازگو نکردن مقامات معنوی قاسم سلیمانی است زیرا گفتن از چیزی که برای همه قابل درک نیست، بهتر است که در فضای مجازی و عمومی مطرح نشود.
سپس گفتم که اگر بگویم سلیمانی در فقه پیرو مکتب “قبح عقاب بلابیان” در حکمت و فلسفه پیرو مکتب “صدرالمتالهین” و در عرفان پیرو سبک “عرفان عملی” مبتنی سیروسلوک بود، چند نفر در فضای مجازی این اصطلاحات را درک میکنند؟
گفت که شاید هیچ و یا اندک.
گفتم اگر بگویم که قاسم سلیمانی، به درجهای از اجتهاد رسیده بود که همپایهی یک مدرس درس خارج بود، آیا چنین سخنی را میپذیری؟
گفت که پذیرفتنش سخت است.
در ادامه گفتم که آمریکا مدعی است ۱۳۰ میلیارد دالر به افغانستان کمک کرده است که بخشی از آن، وارد چرخه معیشت از جمله سفره افغانها شده است. اگر این سخن راست باشد، دشوار است که استفادهکنندگان دالرهایهای آمریکایی، تحمل شنیدن خوبیهای دشمن آمریکا را داشته باشند.
افزون بر این، دموکراسی آمریکایی، در کنار مزایای اندکش، دگراندیشی دینی، دینگریزی و خداناباوری را نیز برای افغانستان به ارمغان آورده است. آیا تفکر حاکم بر افغانستان اجازه میدهد که از کرامت و بزرگواری دشمن آمریکا حرف زد؟
گفت که نخیر.
سپس گفتم که ارگانهای ایرانی مرتبط با مهاجران افغانستانی مثل دفتر امور اتباع، نیروی انتظامی و غیره، چنان افغانها را به خاطر رفتارهای ناپسند خود، نسبت به ایران و ایرانی بدبین کردهاند که من هرچه از مقامات و محاسن قاسم سلیمانی بگویم، کمتر کسی باور میکند.
همچنین ناسیونالیست ایرانی که مبتنی بر غرور کاذب است نیز باعث بدبینی همتباران و همزبانان ایرانیها شده است که اگر بگویم قاسم سلیمانی برای نجات جان انسانها و جامعه بشریت کار میکرد، کمتر کسی آن را قبول خواهد کرد زیرا ایرانیها در ذهن ملتها و همسایگانشان، به خودپرستی، خودپسندی و خودخواهی شهره شدهاند.
این است درد ما…
محمد مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)