یک شهر و دو نرخ!
- انتشار: ۳۰ جدی ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 104805

در بهار سال جاری (جوزا/خرداد ۱۳۹۹) خودرو حامل پناهجویان افغانستانی در استان یزدِ ایران، هدفِ تیراندازی مأموران پلیس این کشور قرار گرفت و در اثر آتش گرفتن خودرو، سه نفر از سرنشینان در آتش سوختند و چهار دیگر نفر مصدوم شدند.
مقامات رسمی دولت افغانستان، نمایندگان پارلمان، رسانههای جمعی، نهادهای مدنی و کاربران شبکههای احتماعی، واکنش گسترده و خشمآلود به آن رویداد تلخ نشان دادند و اهالی دنیای مجازی با راه انداختن کمپاین «سوختم! کمی آب بیاورید» با قربانیان آن حادثه همدردی نمودند.
در ماه اول زمستانِ سال جاری، عین همان حادثه در کشور ترکیه اتفاق افتاد. در تاریخ ۱۷ جدّی/دلو همین سال، وزرات خارجۀ افغانستان طی بیانیهی رسمی اعلام کرد: موتر حال سیزده مسافر غیرقانونی افغانستانی به دلیل بیتوجهی به اخطار ایست پلیس ترکیه، هدفِ تیراندازی پلیس این کشور قرار گرفت و در اثر آن پنج تن کشته و هفت تن دیگر زخمی شدند (سایت بی. بی. سی. ۱۸/۱۰/۹۹).
اما بر خلاف رویدادِ بهار در یزد، رویدادِ تلخ زمستان در ترکیه نه تنها واکنش گسترده یا محدودِ مقامات سیاسی، وکلای پارلمان، رسانههای جمعی، نهادهای مدنی و کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال نداشت؛ بلکه حتی خبر و گزارش آن در رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی نیز انعکاس نیافت و با سکوت و بایکوت خبری مواجه گردید.
چرا یک بام و دو هوا؟ چرا یک شهر و دو نرخ؟ هم قربانیان حادثهی اول پناهجویان غیرقانونی هموطن ما بودند و هم قربان حادثهی دوم. هم رویداد نخست با شلیک پلیس ایران پدید آمد و هم رویداد دوم با شلیک پلیس ترکیه. چرا در قبال آن رخدادِ غمبار آنهمه هیاهو و کمپاین و هشتک و اعتراض و انتفاد؛ ولی در قبال رخداد دوم از همان جنس، اینهمه سکوت و سکون و بیتحرکی و بیطپشی؟!
حقیقت این است که در حادثهای یزد، ما عزادار و ماتمدار قربانیان هموطن خود نبودیم؛ بلکه با استفاده از آن فرصت، نفرتها و عقدههای خود را نسبت به نظام جمهوری اسلامی، خالی و برونفکنی میکردیم. اگر این چنین نیست، آیا قربانیان حادثهای ترکیه مگر هموطنان بیپناه ما نبودند؟
مسیح ارزگانی
نظرات(۰ دیدگاه)