کوچه بنبست مذاکرات قطر
- انتشار: ۲۹ قوس ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 101884

جنگ، یعنی ویرانی، کشتار و خونریزی. مذاکره زمانی آغاز میشود که دو طرف به ختم جنگ تصمیم داشته باشند و پذیرفته باشند که جنگ دیگر به بنبست رسیده و نمیتواند راهحل باشد و باید آن را کنار گذاشت. معمول آن است که آتشبس نخستین گام مذاکره در هر جنگی است. مذاکره به معنای جایگزین کردن خرد، درایت و گفتوگو به جای آتش و باروت است. امّا مذاکرات صلح حکومت افغانستان با گروه طالبان در قطر پدیدهای تازه و عجیبی است؛ یکطرف، مذاکره و استفاده از عقل و گفتوگو و از دیگر طرف ادامه جنگ و خشونت. این از کمتر نمونههایی است در جهان که مذاکره و جنگ شانه به شانه هم پیش میروند. نمایندگان دو طرف در قطر به هم لبخند میزنند، احوال پرسی میکنند و سخنان نرم و دوستانه میگویند؛ در همان حال جنگجویانشان جان همدیگر را میگیرند، ویرانیها به بار میآورند، خونها میریزند و بذر کینهها میپاشند.
در همینروزها که سیاستمداران دو طرف در قصرهای مجلّل قطر مشغول چک و چانهزنی بر سر چند و چون حکومت و اداره آینده افغانستان هستند، فجایع زیر تبدیل به حوادث روزمره کشور شده است.
ناامن کردن شاهراهها؛
گروگانگیری مسافران در مسیرهای مختلف؛
سازمان دادن حمله های تروریستی در شهرها مانند کوثر دانش و دانشگاه کابل؛
حملههای موشکی و راکتی به شهرکابل؛
ترور نظامیان، کارمندان دادگاهها و افراد ملکی؛ مانند ترور معاون ولایت کابل، معاون شورای ولایتی غور، مدیر تحقیق سارنوالی استیناف قندهار و …
این تناقض آشکار از موضوعی در پشت پرده حکایت میکند و آن چیزی نیست جز اینکه گفته میشود مذاکرات پیشرفتی نداشته و درواقع به کوچه بنبست رسیده است؛ زیرا طالبان از این مذاکرات تنها اهداف تبلیغاتی و رسانهای را دنبال میکنند و بیش از این به مذاکرات اهمیت نمیدهند. مذاکره برای طالبان به دست آوردن زمان بیشتر است تا طرحهای نظامی خود را عملی کند و حکومت را به استیصال بکشاند.
هرچند نمایندگان حکومت و طالبان در برابر دوربینهای خبرنگاران و رسانههای جهانی لبخند میزنند و سخنان امیدبخش بر زبان میآورند و خود را کوشا در جهت ختم جنگ نشان میدهند؛ امّا آنچه که این مذاکره کنندگان در مجامع خصوصی و در پشت دوربینهای رسانهها اظهار میکنند چیز دیگری است. آنها میگویند امید بستن به این مذاکرات برای صلح و پایان جنگ امید واهی و بیهوده است؛ زیرا طالبان با عمل خود در مذاکرات نشان میدهد که به چیزی کمتر از دستیافتن به قدرت کامل راضی نمیشود. این گروه پس از امضای توافقنامه با ایالات متحده امریکا میپندارد که به این هدف خود نزدیک نیز شدهاست. از اینروی مذاکره برای اینگروه تنها پوشش تبلیغاتی است؛ امّا مسیر اصلی این گروه رسیدن به قدرت از راه فشار نظامی و تسلط با قدرت سخت بر افغانستان است.
نشانههای دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد مذاکرات در همین گامهای نخست خود با بنبست رو به رو شده است. تشدید جنگ و سازمان دادن عملیات شهری و ترور کارمندان دولت؛ به خصوص حملههای موشکی به شهر کابل از این بنبست حکایت دارد. در دو هفته پیاپی شهر کابل؛ مرکز اقتدار حکومت موشک باران شد. هرچند تاکنون هیچ نهاد و گروهی مسولیت این حملات را به عهده نگرفته است؛ امّا بسیاری از صاحبنظران امنیتی آن را کار طالبان میدانند. طالبان از راههای گوناگون سعی میکند حکومت را تضعیف کند. موشک باران کابل هم انعکاس رسانهای بسیار دارد، هم بر نارضایتی روزافزون مردم از حکومت میافزاید، هم نشانه قدرت روزافزون طالبان است، هم روحیه نیروهای امنیتی را تضعیف میکند و در نهایت طالبان را به هدف خود نزدیکتر خواهد کرد.
در چند روز اخیر، لیستی از پیشنهادهای نمایندگان حکومت و گروه طالبان برای ادامه مذاکرات در رسانهها منتشر شده است. موضوعات پیشنهادی سند دیگری است که نشان میدهد مذاکرات به بنبست خورده است. پیشنهاد حکومت و طالبان فرسنگها از هم دور هستند. مثلاً مهمترین پیشنهاد حکومت آتشبس و پایان جنگ خونین کنونی است؛ نخستین چیزی که ملّت افغانستان از این مذاکرات انتظار دارند؛ امّا خواست طالبان از این مذاکرات رهایی ۷۰۰۰ زندانی باقی مانده این گروه در زندانهای افغانستان میباشد. هدف طالبان از رهایی این زندانیان و تن ندادن به آتشبس وارد کردن فشار نظامی بر کابل و امتیاز گرفتن است. ۷۰۰۰ نیرو، میتوانند کمبود نیروی انسانی طالبان را جبران کنند و موفقیتهای افزونی نصیب طالبان گردانند. این تجربهای است که از رهایی ۵۰۰۰ زندانی رها شده در چند ماه گذشته به دست آمده است. نهادهای امنیتی اذعان میکنند که بیش از هشتاد درصد رهاشدگان قبلی به جبهههای جنگ بازگشته اند و باعث تشدید جنگ و موفقیتهای جدیدی برای طالبان شدهاند.
براساس برخی آمارهای رسمی هر روز به طور میانگین یکصد نفر در افغانستان کشته میشوند؛ چه از مردم ملکی، نیروهای امنیتی یا جنگ
جویان طالب؛ در همین حال نمایندگان حکومت و طالبان سه ماه در مقدمات مذاکره وقت ضایع کردهاند؛ بدون آنکه کمترین دستاوردی داشته باشند. براساس این آمار در این سه ماه نزدیک به ۹۰۰۰ شهروند افغانستان کشته شده و چندین هزار دیگر مجروح شده اند. حالا مذاکرات را بیست روز دیگر تعطیل کردهاند و هیأتها برای گرفتن مشوره و دستورات جدید یکی به کابل بازگشته و دیگری به پاکستان سفر کرده اند تا آخرین فرمایشات سردمداران حکومت در افغانستان و پاکستان را دریافت نمایند. برای حکومت و طالبان هیچ اهمیت ندارد که در این بیست روزحدود ۲۰۰۰ انسان کشته و زخمی میشوند. به خانههای بسیاری غم وارد میشود. مادران و پدران زیادی دردمند و رنجور و مصیبتزده میشوند و هزاران طفل بیگناه یتیم میشوند. اینها برای حکومت و طالبان هیچ اهمیتی ندارد؛ چون آنها به مردم خود اهمیتی نمی دهند؛ انگار میخواهند بر قبرستانهای آباد و شهرهای ویران حکومت برانند.
خواست مردم افغانستان و جامعه جهانی بدون تردید برقراری آتشبس و ختم فوری جنگ است. مذاکره بدون آتشبس بیمعنی، ظالمانه و بیتوجّهی به جان مردم و زیر پاگذاشتن امنیت و آرامش ملّت است. مسأله آتشبس آزمون خوبی است برای سنجش صداقت طالبان در مذاکرات قطر.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)