کموکوتاه دربارهٔ زبان
- انتشار: ۲۴ میزان ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهفرهنگ و هنر
- شناسه مطلب: 122523
فروکاست زبان به ابزاری برای برقراری ارتباطِ صرف، نابخردانه و ناشی از زباننفهمی است. کارکرد زبان برای کسانی که آن را محملی برای مواجهه دَرّاکانه با هستی میدانند، بسیار فراتر از تعامل روزمره و ارتباط دم دستی با افراد همزبان است.
زبان، دریچه فهم کلیت هستی برای دریافت مفاهیمی است که امکان تعیین نسبت میان انسان و جهان را فراهم میکند.
زبان، کلماتی مانند «دانشگاه» و «دانشکده» نیست که با حذف آنان از دایره واژگانی زبان مورد استفادهٔ جمعی از شهروندان کشور، بتوان به هدف حسادتآمیز و تعصبآلود خود دست یافت.
دشمنی آمیخته با رویکرد حذفی نسبت به زبان فارسی، زمانی نتیجهبخش است که به حذف نحوهٔ مواجههٔ فارسیزبانان با جهان و چگونگی دریافت آنان از هستی و بستن افق درک آنان از کائنات بینجامد.
آیا با تحمیل زبان خود بر دیگران، میتوان به آنان دستور داد نظام درک خود از هستی را هم تغییر دهند و منظومهٔ فکر و فهم خود از جهان را هم دگرگون کنند؟
بگذریم از اینکه کاری باطلتر و بیهودهتر و بلاهتآمیزتر از ستیز با زبان فارسی نبوده و نیست و این دشمنی پرپیشینهٔ درازدامن و دنبالهدار، نهتنها تاکنون راهی به دهی نبرده، بلکه برعکس، شاهراههای پهناورتر و افقهای کرانناپیداتری برای رشد و روزآمدی آن گشوده است.
دشمنی با زبان فارسی، بخشی از نمودار فهم فرودستانه از انسان و جهان است؛ آنچنان که خرابکاری و خشونتورزی نیز نمادی از فرومایگی زبانی خشونتپیشگان و بازتاب مواجهه نابخردانه آنان با هستی از مجرای زبان فرومانده خویش است.
راحل موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)