کربلا برویم یا نرویم؟
- انتشار: ۱۲ عقرب ۱۳۹۶
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 32806
همزمان با نزدیک شدن به ایام اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، بار دیگر مثل همیشه شبهه سفر رفتن و نرفتن به کربلا مطرح شده است. یکی از اعتراضات عمده برای سفر به کربلا، مسئله اقتصادی این سفر است.
دلیل معترضان این است که چرا مبلغی را صرف هزینه سفر کربلا کنیم درحالیکه میتوانیم با همان مبلغ، گوشهای از زندگی خود را سروسامان دهیم یا حداقل در امور خیریه سهیم شویم و دست دردمندی را بگیریم. برای پاسخ به این سؤال، یادداشت حاضر به موضوع دینی و مذهبی زیارت کربلا ورود پیدا نمیکند زیرا طرح شبهه، اقتصادی است و باید جوابی نیز در فراخور دیدگاه طراحان سؤال داده شود.
1- فرض ناقص را بر این میگیریم که رفتن به کربلا، یک سفر سیاحتی و تفریحی است. اگر قرار است به این سفر سیاحتی اعتراض وارد باشد، پس اعتراض به هر سفر سیاحتی وارد است. چرا مردم برای سیاحت از افغانستان به دُبی، ترکیه هند و… میروند؟ چرا آنان پول سفر دُبی، ترکیه، هند و… را به فقرا نمیدهند یا حداقل برای زن و بچه خود هزینه نمیکنند؟ چرا مردم برای سیاحت از یک ولایت افغانستان به ولایت دیگر میروند؟ نمیشود که هزینههای سفرهای ولایتی را برای امور خیریه مصرف کنیم؟ چرا مردم روزهای جمعه، شهر را ترک میکنند و بیرون از شهر میروند؟ نمیشود که از رفتن به باغات و مناطق تفریحی اطراف شهرها خودداری کنیم و پول تیل و بنزین موتر را که حداقل در هفته 200 افغانی و در سال 10 هزار افغانی میشود، به نیازمندان کمک کنیم؟ هرگاه به این سؤالات پاسخ داده شود، شبهه سفر به کربلا نیز حل میشود.
2- هر انسان حق دارد که هرازگاهی به سیاحت برود. شما اگر به یک شهروند آلمانی بگویید که رفتن به فرانسه و دیدن برج ایفل کار بیهوده است و هزینه این سفر را باید در امور خیریه مصرف کنید؟ او به جای پاسخ به شما، خواهد خندید. همانطور که میدانید، شهروندان غربی به سفر اهمیت زیادی قایل اند؛ آنان اگر هر کاری را ترک کنند، حداقل یکبار سفر شان در طول سال ترک نمیشود. یک شهروند افغان نیز انسان است و در طول سال، نیاز به سیاحت دارد. منتها یک نفر سفر به کربلا را انتخاب میکند و یک نفر دیگر راهی کراچی یا کدام شهر و کشور دیگری میشود.
3- سفر به کربلا، از کمهزینهترین سفرهای بیرون کشوری است. اگر این سفر در ایام اربعین صورت بگیرد، بهجز هزینه ویزا و حملونقل، هزینه دیگری اعم از غذا و اسکان به دنبال ندارد. برای اینکه این سخنم را مستند بیان کرده باشم، دیشب با یک خانواده شش نفره مهاجر افغان در ایران، صحبت کردم که سال گذشته در ایام اربعین به کربلا رفته بودند. آنان 9 روز در کربلا بودند که به گفته سرپرست خانواده، طی این ایام، حتی یک مورد نیاز نشد که برای تهیه مسکن و خوراک، هزینه کنند. غذا مفت و مجانی بود و شبها نیز در موکبها و دیگر مکانهای عمومی میخوابیدند. جالب است که این خانواده از 9 روز، 3 روز آن میهمان یک خانواده عرب بودند که اصلاً شناخت قبلی نیز باهم نداشتهاند. پدر این خانواده افغان، اضافه کرد که وقتی هزینه سفر خود و خانوادهام را به کربلا، برآورد کردم، تقریباً با 9 روز خرجیام در شهر و خانهام، برابر شد و نه بیشتر.
4- کسانی که شبهه سفر کربلا را به خاطر هزینههای اقتصادی آن مطرح میکنند، باید از آنان پرسید که خودشان تاکنون چند مورد از سفرهای تفریحی خود را لغو کرده و هزینه آن را به نیازمندان و امور خیریه کمک کردهاند؟ یکی از این افراد که شبهه سفر به کربلا را سال گذشته طرح کرد و مطلبش را خواندم، از سال گذشته تاکنون یکبار به ایران و یکبار به «انتالیا»ی ترکیه رفته است. این شخص از افغانهای ساکن فرانسه است. این که او چقدر در داخل فرانسه و یا به سایر کشورهای اروپایی سفر کرده، اطلاعاتی ندارم. اگر هر سفری بیتوجهی به فقرا و ضربه به اقتصاد محسوب شود، پس او بالاترین ظلم را در حق فقرا مرتکب شده و بیشترین ضربه را به اقتصاد فرانسه زده است.
5- کسانی که به کربلا میروند، عمدتاً شامل قشر متدیّن و درعینحال متوسط جامعهاند. کسی که با عشق و علاقه معنوی به کربلا میرود، به خاطر اعتقاداتش، قطعاً دست خیر هم دارد. این حرف کلیت ندارد ولی تجربه نشان داده که بخش قابلتوجهی از کارهای خیریه، توسط قشر متدین و متوسط جوامع اعم از افغانستان یا کشورهای دیگری انجام میشود.
6- رفتن به کربلا، به معنای فراموش کردن امور خیریه و فقرا نیست. کسی که به فقرا توجه ندارد، چه کربلا برود و چه نرود، به حال فقرا تأثیری ندارد ولی کسی که به کربلا اعتقاد دارد، قطعاً به فقرا هم توجه دارد.
7- یکی از اعتراضات این است که لازم نیست زن و فرزند خود را گرسنه بگذاریم و به سفر کربلا برویم. بله این حرف از نگاه منطقی درست است اما کلیت ندارد. چند نفر از کربلاییها را میشناسیم که زن و بچهشان را گرسنه گذاشته و به سفر کربلا رفته باشند؟ اگر چنین اشخاصی وجود دارند، مشکل از سفر کربلا نیست بلکه بیمبالاتی خود آنها به امور زندگی است. کربلا رفتن معرفت و بصیرت میخواهد. کسی که به زن و بچهاش توجه نداشته باشد، نه بصیر است و نه خبیر. همچنین کسی که با حرامخوری و پول دیگران کربلا میرود، او گرگی در لباس مردم است. مشکل از اوست نه از سفر کربلا.
8- ممانعت و جلوگیری از سفر کربلا چه با گفتار و نوشتار و چه با اقدامات عملی، یک اقدام سیاسی است. کسانی که نمیخواهند ابهت و عظمت بخشی از جامعه مسلمین را ببینند، تلاش میکنند که جمعیت این گردهمایی به حداقل برسد. تاکنون برای شما سؤال خلق نشده است که چرا رسانههای غربی، از این تجمع میلیونی، یا خبر پخش نمیکنند یا اگر اقدام به این کار کنند، آن را کمرنگ جلوه داده و سمتوسوی خبر را از مثبتنگری به منفینگری سوق میدهند؛ در حالی که اگر یک دهم جمعیت زائران کربلا، در مکان دیگری مثل ورزشگاهها و پارکها تجمع میکردند، دهها خبرنگار خارجی به محل میرفتند و دهها گزارش از آنها تهیه میکردند.
9- اگر هنوز جایگاه و مقام پیادهروی اربعین برای ما حل نشده، حداقل بیاییم به این مراسم، از دیدگاه گردشگری «انبوه» و «گروهی» نگاه کنیم که در حال حاضر سازمان جهانی گردشگری آن را به رسمیت شناخته است. بنیانگذار گردشگری گروهی یا انبوه، «توماس کوک» بود که در ۵ ژوئیه ۱۸۴۱ اولین تور بزرگ گروهی را سازماندهی کرد. او یک سفر گروهی ۵۷ نفری با هزینه هر نفر یک شیلینگ را برای کارکنان راهآهن ترتیب داد. آنها از «لیچستر» به «لاگ بورو» در انگلیس به مسافت ۱۱ مایل، پیاده روی کردند. چیزی نگذشت که عده زیادی به تقلید از وی، مثل انجمن گردشگری «پلی تکنیک» و «دین وداوسون» به این نوع گردشگری روی آوردند و در حال حاضر علاقهمندان خاص خود را دارد. خلاصه کلام اینکه اگر به سفر معنوی کربلا اعتقادی نداریم، حداقل این سفر را از منظر «توریستی» و «تور گردشگری» نگاه کنیم که هر انسان در طول سال، حق دارد به سفر برود و به سیاحت بپردازد.
مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)