چوب حراج طالبان به تمام سرمایه های کشور/ از فروش معدن و سلاح و جنگل تا پرندگان کمیاب!

حکومت نامشروع طالبان به تازگی اعلام کرده است که قراردادهایی به ارزش ۴۲ میلیون دالر با گردشگران خارجی برای شکار قانونمند بعضی پرندگان کمیاب امضا کرده است.

خبری که خیلی زود با واکنش تند مردم و فعالان محیط زیست کشور مواجه شد و بار دیگر انتقادهای فراوانی را درباره نحوه حکومتداری و عدم تعهد طالبان به منافع افغانستان به سوی این گروه سرازیر کرد.

فعالان محیط زیست و مردم افغانستان در واکنش به این موضوع تاکید می کنند که قانونی کردن شکار پرندگان کمیاب برای گردشگران خارجی به محیط زیست و پرندگان نایاب آسیب می‌رساند و موجب نابودی و انقراض حیوانات و پرندگان می شود.

متاسفانه طی بیش از یک سال گذشته در حاکمیت طالبان، این گروه به همه چیز چوب حراج زده و هیچ چیز را برای فروش از قلم نینداخته است! تا جایی که هم اکنون حتی پرندگان هوا آن هم از نوع کمیاب و نادرش نیز از جهل و حماقت این گروه در امان نمانده و اکنون گردشگران می توانند با خیال راحت گونه های نادر حیات وحش را در کشور از بین ببرند!

در حالی که تمام کشورهای دنیا سعی بسیار در حفظ محیط زیست و طبیعت خود دارند و با جدیت از حیوانات و پرندگان کمیاب محافظت می کنند، اکنون گروهی در کشور ما حاکم شده که جز پول برای حفظ قدرت خود چیزی دیگری نمی فهمد و مشغول فروش تمام سرمایه ها و منابع کشور است.

قطعا هیچ کشوری در دنیا پیدا نمی شود که رسما به گردشگران اعلام کند که می توانند حیات وحش نادر و کمیاب کشور میزبان را نابود کرده و پرندگان نادر را منقرض نمایند!

این گروه جاهل (طالبان) طی یک و نیم سال گذشته منابع معدنی کشور را نیز حراج کرده و به صورت غیر قانونی مشغول تاراج اموال مردم افغانستان است.

در اوایل شکل گیری حکومت نامشروع طالبان گزارش می شد که افراد این گروه بدون هیچ مزاحمتی مشغول نابودی جنگل های کشور و فروش چوب های آن به پاکستان هستند.

هیچنین کارشناسان بارها درباره فروش تسلیحان باقی مانده از ناتو توسط طالبان نیز هشدار داده اند و برخی گزارشات نیز در این باره به نشر رسید.

اگر حکومت طالبان تداوم پیدا کند بعید نیست این گروه تمامیت ارضی کشور را نیز قربانی حفظ قدرت کرده و خاک افغانستان را نیز به فروش بگذارد! اگرچه زمزمه هایی درباره واگذاری منطقه راهبردی “واخان” در ولایت بدخشان این کشور به پاکستان نیز وجود داشت!

نویسنده: سید مصطفی موسوی