چرخه باطل جنگ، مذاکره و …
- انتشار: ۲۵ دلو ۱۳۹۹
- سرویس: تیتر 2دیدگاه
- شناسه مطلب: 106598

در سالی که به پایانش نزدیک میشویم حوادثی رخ داد که بارقههای امید را در دل مردم افغانستان روشن کرد؛ امضای توافقنامه ایالات متحده امریکا با طالبان که بر اساس آن نیروهای خارجی افغانستان را ترک میکردند و نیز آغاز مذاکرات مستقیم حکومت و طالبان در قطر که قرار بود به ختم جنگ و مشارکت طالبان در قدرت بینجامد. با این دو رخداد، مردم رنجکشیده، صلح و امنیت را در یک قدمی خود میدیدند و گمان میکردند غراب جنگ بال و پر خود را از آسمان این کشور جمع میکند.
امّا بازیهای سیاسی، کشتی توفانزده کشور را به سمتوسوی دیگری حرکت داد؛ آشکار شد که توافقنامه ایالات متحده و طالبان قماری بوده که ترامپ برای برندهشدن در انتخابات زده و افغانستان را قربانی هواوهوس خود کرده است.
مذاکرات حکومت افغانستان و طالبان نیز در همان گامهای نخستین در آستانه ختمشدن است. در حالیکه هیأت مذاکرهکننده حکومت در قطر زانو در بغل گرفته، هیأت طالبان به سفر و دید و بازدید از کشورهای همسایه مشغول میباشد. گمان میرود مذاکرات طالبان و حکومت عملاً پایان یافته و احتمالاً از سر گرفته نمیشود و چنانچه ادامه یابد، نتیجهای در پی نخواهد داشت.
پس از این تصوّرات خوش و امیدهای واهی، اکنون شاهد آرایش نیروهای جنگی دوطرف و آمادگیها برای تشدید جنگ در سال آینده هستیم. از یکطرف طالبان اخطار دادهاند که اگر امریکا به توافقنامه خود با این گروه عمل نکند، جنگ بزرگی را سازمان خواهد داد. بر این اساس رهبری طالبان به نیروهای نظامی خود آمادهباش داده و از نیروهای پراکنده خود خواسته که در جبهههای جنگ حضور یابند. فصل بهار همیشه برای طالبان، فصل آغاز جنگهای جدید بوده است و برخی گزارشها از آمادگیهای نظامی وسیع طالبان حکایت دارد.
طرف دیگر جنگ؛ یعنی حکومت افغانستان و حامیانش نیز خطونشان کشیده و برای جنگهای بهاری آمادگی خود را اعلام کردهاند. امرالله صالح معاون نخست ریاست جمهوری، اسدالله خالد وزیر دفاع، و رئیس امنیت ملیّ جداگانه گفتهاند که حکومت افغانستان؛ حتّی بدون حمایت نیروهای خارجی آماده جنگ با طالبان هستند.
امّا طرف مهمتر جنگ که با سیاستهای دوگانه خود باعث تحوّلات کنونی شده ایالات متحده امریکاست. امریکا در بیست سال حضور نظامی و سیاسی در افغانستان، جز بازی با سرنوشت مردم افغانستان دستاوردی نداشته است؛ از شعار دروغین مبارزه با تروریسم تا معامله با همان تروریستان بازی کرده است. جو بایدن پس از پیروزی در انتخابات اظهار داشت که میخواهد توافقنامه با طالبان را بررسی کند. چندی بعد مشاور امنیت ملّی امریکا از کلمه تجدید نظر درباره این توافقنامه استفاده کرد.
از طرفی، بنابر گزارش سازمان ملل متحد، طالبان با القاعده در ارتباط و همکاری نزدیک است و این گروه، فعالیتهای خود را در افغانستان افزایش داده است. با تکیه بر این گزارش، سخنگویان حکومت جدید امریکا اعلام کردهاند که طالبان رابطه خود را با القاعده قطع نکرده، بنابراین توافقنامه را نقض کرده است و ایالات متحده نیروهای نظامی خود را در تاریخ مشخصشده در توافقنامه از افغانستان بیرون نخواهد کرد.
برخی گزارشهای خبری از تشدید حملات هوایی نیروهای امریکایی و ناتو بر مواضع طالبان در روزهای اخیر حکایت میکند. این حملات میتواند اخطاری به طالبان باشد که از عملیات تازه و بازکردن جبهههای جدید خودداری کند. احتمال دیگر آن است که ممکن است امریکا به توافقنامه با طالبان پشت پا بزند و در افغانستان بماند و جنگ را تشدید کند.
اینها واقعیتهای میدانی جنگ است؛ امّا پرسش اساسی این است که ترک میز مذاکره و تهدید به جنگ سراسری از سوی طالبان و تهدیدهای ایالات متحده و حکومت افغانستان به آمادگی برای جنگ آیا مانورهای سیاسی و تبلیغاتی است با هدف گرفتن امتیاز بیشتر در جبهه سیاسی و مذاکرات آینده یا واقعاً آمادگی برای جنگ است؟
هرچند پیشبینی آینده تحوّلات سیاسی و امنیتی افغانستان کاری دشوار است؛ امّا میتوان گفت هردو طرف به جنگ به چشم ابزار مینگرند و میدانند که اهدافشان سرانجام در پشت میزهای مذاکره تأمین میشود و نه در میدانهای جنگ. بنابر این تشدید جنگ به عنوان یک وسیله فشار ممکن است در سال آینده رخ بدهد و افغانستان باردیگر شاهد خونینترین صحنههای جنگی باشد؛ امّا در نهایت هیچکدام پیروزی خود را در جنگ جستوجو نمیکنند. سرانجام چارهای ندارند جز اینکه به مذاکره و مشارکت تن بدهند.
دردآور این است که مردم افغانستان چهل سال جنگها و مذاکرههایی بسیاری را تجربه کردهاند که هیچکدام راه به جایی نبرده است. انگار این مردم چارهای ندارند جز تحمّل دور باطل جنگ و مذاکره و در نهایت بنبست و باز افتادن در چرخه همین دور باطل. ملّتی که تاریخ خود را نمیخواند و از آن نمیآموزد محکوم به تکرار آن میشود.
سید اسحاق شجاعی
نظرات(۰ دیدگاه)