چرا ناجیان در حصر و جانیان در قصر اند؟
- انتشار: ۲۶ عقرب ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 98572

در این کشور فلک زده همواره جایی ناجی و جانی عوض شده است. در این کشور فلکه زده ناجیان فراموش و جانیان گرامیداشته میشود. در این خراب شده نوکران امیر و آزادگان اسیر بودند و هستند.
یکی از نمونههای بارز چنین جا به جایی، در حصر بودن محبوب بنایی و در قصر بودن ملا عمر است. محبوب بنایی به جرم آزادگی و سالها مبارزات صادقانه اش در حصر قرار میگیرد و گاها خبر از تحویل ایشان به ابرتروریسم یعنی آمریکا میرسد ولی ملا عمر با آن همه توحش و جنایت علیه بشریت، عکسش در کنار عکسهای کرزی و احمدزی در قصر پغمان جا خوش نموده به جای لئیم عنوان زعیم و زمامدار افغانستان را به خود اختصاص میدهد.
چرا در این غمکده وضعیت این گونه است؟ و چرا آزادگان شیعه و هزاره و در کل آزادگان تمام اقوام غیر پشتون با کوچکترین انکی روانه زندان میشوند ولی جلادانی نظیر ملا عمر زعیم میشوند؟ یا چرا قاتلان درجه یک این مردم با اندکترین بهانه در قالب گروه ۵۰۰۰ نفری از زندان آزاد میشوند و راحت در جنگ برگشته آدم و انسان میدرند؟
به نظر میرسد که علاوه بر عوامل مختلف، مهمترین علت این بدبختی جوالی بودن و ابزار قرار گرفتن مردم اقوام همیشه محروم بویژه مردمماست. فکر کنم ما داریم شعار رهایی از جوالی گری را میدهیم اما در واقع همچنان جوالی تشریف داریم. اگر در گذشته با چند متر رسمان برای پشتونیزم و استبداد تاریخی جوالی گری و بارکشی میکردیم، امروز با ادعای روشنفکری و با قلم و بیانمان برای استبداد تاریخی و بادارانش جوالی گری و خدمت میکنیم. ما در این کشور قومی و قبیلوی هیچگاه دست از اقدامات احساساتی و مقطعی بر نداشتیم. درست است که کاستیهایی از طرف متحدان وجود داشت و دارد ولی ما نیز مقصریم و هیچگاه متحدان منطقوی و بینالمللی خود را جدی نگرفتیم. ما بسیار زود فراموش کردیم که آب و خاک این مرز و بوم را چه کسانی فروختند؟ ما به راحتی از یاد بردیم که در دوران جنگ سرد چگونه سازمانهای استخباراتی غرب و پاکستان به نفع پشتونیزم و به زیان اقوام دیگر کار میکردند. ما چقدر زود فراموش نمودیم که بعد از شکست حزب اسلامی به رهبری حکمتیار چگونه سازمانهای استخباراتی غرب و پاکستان طالبان را جایگزین نمودند. ما بدجور فراموش نمودیم که بن لادن را چه کسانی برای حمایت مالی از طالبان دوباره از سودان و از طریق پاکستان وارد افغانستان نمودند. ما چه راحت از یاد بردیم که مزاری، ربانی، مسعود و امثال ایشان را چه کسانی به شهادت رساندند. ما علاوه بر این همه فراموشکاری بسیار صادقانه یا به تعبیر بهتر بسیار ساده انگارانه با شعارهای حقوق بشری و مدنی از جانیان بینالمللی و نوکران داخلی آنها، به عنوان حامیان حقوق بشر، حمایت نمودیم و در عوض با کسانی که اشتراکات فرهنگی و تمدنی و سرنوشت مشترک داشتیم از در دشمنی و خصومت وارد شدیم. ما بسیار ساده انگارانه و سخاوتمندانه مردم و نخبگان خود را، به خاطر چند روز مهاجرت در یک کشور یا به جهت درس خواندن در آن کشور، متهم به نوکری نمودیم. این یعنی همان چیزی که امروز رقبای داخلی، منطقوی و بینالمللی ما از آن علیه ما استفاده میکنند و با همچو بهانههای واهی، آزادگان همهی اقوام را متهم نموده دربند میکشند که امروزه اتهام حامیان زبان پارسی به نوکری ایران و دربند کشیدن محبوب بنایی نمونههای پیامد جوالی گری ما و همینطور نمونههای عملکردهای ناجوانمردانه و غیر انسانی رقیب است.
بنابراین، آیا جوالی گری و خدمتی بالاتر از این برای استبداد تاریخی و بادارانش وجود داشت و دارد که تمام جنایات پشتونیزم و بادارانش فراموش نمودیم و مینماییم و با دستهای خودمان مردم و نخبگان خود را زمین زدیم و میزنیم؟ هنوز که هنوز است، باز در همان راه روانیم و با چنگ و دندان از حامیان دروغین آزادی بیان و حقوق بشر با شعارهای عجیب و غریب دفاع نموده دست از جوالی گری بر نمیداریم. نمیدانیم که چرا عبرت نمیگیریم؟!
خلاصه تا این جوالی گری ادامه داشته باشد، ناجیان در حصر و جانیان در قصر خواهند ماند!!!
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)