چرایی همسویی افغانستانی‌ها با هند

  • انتشار: ۲۱ ثور ۱۴۰۴
  • سرویس: دیدگاه
  • شناسه مطلب: 225630

تنش‌های اخیر بین هند و پاکستان، با حاشیه‌هایی نیز همراه است. فضای حاکم بر شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های افغانستان، تمایل آشکار بیشتر افغانستانی‌ها به هند را نشان می‌دهد. سوال این دست که پاکستان یک کشور مسلمان و مردم افغانستان هم مسلمان هستند. از بُعد اعتقادی ملت افغانستان باید از پاکستان حمایت کنند اما حقیقت، چیز دیگری می‌گوید. در عین حال اگر حق همسایگی و سایر مشترکات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی پاکستان و افغانستان را هم در نظر بگیریم، مردم افغانستان با پاکستان باید همسو باشند اما عملاً چنین نیست.

عدم همراهی شهروندان افغانستان به دو اصل از روابط ملت‌ها که یکی کُنشی/ ایجابی و دیگری واکنشی/ سلبی است، برمی‌گردد. در بُعد کُنشی، سرزمینی که اکنون افغانستان نامیده می‌شود، هیچ‌گاه مورد تاخت‌وتاز و اشغالگری هندی‌ها واقع نشده است. اولین نشانه‌های حضور هندی‌ها در قلمرو آریانا که بعداً خراسان و سپس بخش‌هایی از آن افغانستان نامیده شد، به ۲۲۰۰ سال پیش برمی‌گردد. در آن زمان سلسله «موریا» در هند فرمانروایی می‌کرد که قلمرو خود را از قندهار فعلی تا بغلان گسترش داد. «آشوکا» شاه عدل‌گستر هند و نواسه چندراگوپتا بنیانگذار سلسله موریا، نه تنها با مردم سرزمین‌های شمالی هند به عدل رفتار می‌کرد بلکه حیوانات هم از عدالت او برخوردار بودند. کشف کتیبه‌های آشوکا از منطقه سرپوزه قندهار و سرخ کوتل بغلان گویای این حقیقت است که آشوکا هر نوع شکار حیوانات و آزار رساندن به هرجنبنده‌ای را ممنوع کرده بود. مضامین اخلاقی لوایح این شاه عادل نه تنها ثبت تاریخ است بلکه به صورت شفاهی هم مردمان قدیم از عدالت او سخن‌ها گفته‌اند.

وقتی ساختار سیاسی و اجتماعی شبه‌قاره هند پس از ظهور اسلام تغییر کرد، حاکمان شرق خراسان مانند سلطان محمود عزنوی نه تنها رفتار نیک هندی‌ها را فراموش کردند بلکه با قتل و غارت‌گری، دمار از روزگار هندیان برآوردند. تجاوز و اشغالگری حاکمان خراسانی به سرزمین هند، پس از سلطان محمود عزنوی نیز ادامه یافت که فتح دهلی توسط امیرتیمور، نادرشاه افشار و احمدخان ابدالی و سپس قتل‌عام هندی‌ها در منطقه پانی‌پت توسط افغان‌ها، نمونه‌ای از سیاست دست‌اندازی به سرزمین هندی‌ها است.

در حقیقت، کسانی که با تاریخ آشنایی دارند، هندی‌ها را مدافعان مظلومی می‌دانند که همواره قربانی اشغالگری حاکمان خراسانی/ مسلمان بوده‌اند. از آنجا که مردم خراسان و افغانستان هم همیشه قربانی حاکمان خود بوده‌اند، به نحوی اکنون بین افغانستانی‌ها و هندی‌ها همدردی و همذات‌پنداری دیده می‌شود.

جدا از بحث تاریخی، هند پس از استقلال از بریتانیا، همواره سیاست نسبتاً معقولی در قبال افغانستان در پیش گرفته است. این امر باعث شده است که شهروندان افغانستان، هند را کشوری مضر و مخرب برای خود ندانند. از بحث تاریخی و سیاسی که بگذریم، هند در ۱۵۰ سال اخیر بیشترین نفوذ فرهنگی را توسط هنر موسیقی و صنعت فیلم‌سازی در افغانستان داشته است. این موضوع را قبلاً در هشت قسمت باهم مرور کردیم. علاقمندی بخشی از مردم به موسیقی هندی و سپس ورود فیلم‌ها و سریال‌های هندی به خانه‌های مردم افغانستان، باعث شد که شهروندان افغانستان نسبت به فرهنگ هند، احساس بیگانگی نکنند.

تا اینجا از عموم مردم سخن گفتیم اما خواص و اهل ادب افغانستان نیز با فرهنگ و ادبیات هندی که زبان فارسی بخشی از آن است، بیگانه نیستند. ممکن است «بیدل» و «امیرخسرو دهلوی» از شاعران مطرح زبان فارسی در شبه‌قاره هند، نزد بسیاری از ایرانی‌ها ناشناخته باشند اما این دو شاعر نزد فرهنگیان و حتی مردم عادی افغانستان از آشناترین شاعران هستند. این هم باعث شده است که مردم افغانستان با هند احساس نزدیکی کنند.

از سویی، هرچند پس از به قدرت رسیدن هندوهای افراطی در چارچوب حزب «بهاراتیا جاناتا» به رهبری «مودی» در هند و عملکرد منفی این حزب در برابر مسلمانان هند، احساسات ملت‌های مسلمان را جریحه‌دار کرد اما هنوز هم هند در ذهن اکثر مردم افغانستان، کشوری شرور نیست. این بُعد کُنشی و ایجابی همسویی شهروندان افغانستان با هند است اما در بُعد واکنشی و سلبی قضیه، شرارت‌های پاکستان قرار دارد. در نیم قرن گذشته، هر خونی که در افغانستان ریخته شد و هر خانه‌ای که در این کشور ویران شد، رد پای پاکستان در آن دیده شده است. به عبارتی، پاکستان نه عامل اصلی بلکه یکی از عوامل بحران افغانستان در ۵۰ سال اخیر بوده و هست. در واقع، شرارت‌های پاکستان باعث شده است که مردم افغانستان ناخودآگاه از این کشور متنفر باشند و این تنفر اکنون خود را در همراهی و همسویی با هند نشان داده است.

محمد مرادی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *