چالشهای فاجعهبار دولت موقت در سه سطح!
- انتشار: ۱۸ دلو ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 106204

پیش از پرداختن به چالشهای دولت موقت، لازم است بدانیم که دولت موقت در صورتی مناسب است که در سه سطح ملی، منطقوی و بینالمللی شرایط مناسب و اراده نسبتا جدی برای تشکیل آن در راستای عبور از بحران وجود داشته باشد؛ مثل شرایط دههی هشتاد که در آن هنگام در سطح ملی تمام احزاب و اقوام، در سطح منطقوی همهی کشورهای منطقه و در سطح بینالمللی تمام قدرتهای جهانی و نهادهای بینالملی با یک اراده نسبتا جدی درپی تشکیل دولت موقت در راستای عبور از بحران بودند و همان همسویی نسبی باعث شد که کشور از فجایع دههی هفتاد عبور نموده دارای قانون اساسی و ساختار فعلی باشد.
اما شرایط فعلی کشور، منطقه و جهان نه تنها همانند شرایط دههی هشتاد نیست که تازه بدتر از شرایط بحرانی و فاجعهبار دههی هفتاد است؛ لذا میتوان به چالشهای دولت موقت در سطح ملی، منطقوی و بینالمللی اشاره نمود:
الف) چالشهای بینالمللی:
۱- در دههی هشتاد قدرتهای جهانی هماهنگ و در رأس آنها آمریکا با مجوز سازمان ملل وارد کشور شدند و سپس از دولت موقت آن زمان حمایت نمودند. اما الآن چنین هماهنگی جدی در مورد تشکیل دولت موقت و جزئیات آن وجود ندارد.
۲- در دههی هشتاد قدرتهای جهانی برای مبارزه با طالبان و تروریزم وارد افغانستان شدند و از دولت موقتی که علیه طالبان و تروریزم شکل گرفت حمایت میکردند. اما الآن برای سهم گرفتن فعال همان جریان تروریستی تلاش دارند.
۳- در دههی هشتاد موقعیت هژمونی آمریکا و رفقایش تثبیت شده و خدشه ناپذیر بود. اما الآن موقعیت هژمونی آمریکا دچار مشکل شده است.
۴- در دههی هشتاد قدرتهای جهانی برای ماندن در افغانستان و نتیجه گرفتن، از دولت موقت حمایت نمودند. اما الآن برای رها نمودن و فرار کردن درپی تشکیل دولت موقت اند.
ب) چالشهای منطقوی:
۱- در دههی هشتاد قدرتهای منطقوی و از جمله ایران به نحوی همکاری با قدرتهای جهانی نمودند و در شکل گیری دولت موقت آن زمان و جزئیاتش سهم فعال و همسو داشتند. اما الآن معادلات جدید منطقوی شکل گرفته است که خبری از آن همسویی نیست.
۲- در دههی هشتاد حامیان منطقوی طالبان و گلبدین حکمتیار تقریبا در انزوای کامل منطقوی و بینالمللی به سر میبردند و برای سهم گیری آنها در دولت موقت آن زمان کاری نمیکردند یا نمیتوانستند. اما الآن حامیان منطقوی طالبان و گلبدین حکمتیار و از جمله پاکستان خودشان را تقریبا پیروز میدان دانسته برای سهم فعال داشتن آنها در دولت موقت تلاشهای جدی دارند.
۳- در دههی هشتاد و در هنگام شکل گیری دولت موقت، قدرتهای منطقوی و از جمله پاکستان به دلیل انزوای طرفدارانش در افغانستان، درپی باج دادن به قدرتهای جهانی و دیگران بودند. اما الآن به دلیل قدرت گرفتن طالبان و حکمتیار، درپی باج گرفتن از قدرتهای جهانی اند و تلاش دارند که طرفدارانشان سهم فعال و تعیین کننده داشته باشند.
ج) چالشهای ملی:
۱- در دههی هشتاد و در زمان شکل گیری دولت موقت، اقوام همیشه محروم به نحوی از حمایت قدرتهای جهانی برخوردار بودند؛ چون که در سقوط دادن طالبان همکاری جدی داشتند. اما الآن برعکس یعنی طرف مقابلشان از حمایت بیشتر قدرتهای نامبرده بهرهمند اند و در دولت موقت سهم بیشتری نصیبشان میشود.
۲- در دههی هشتاد پشتونیزم یک طرف معادله قدرت و سهم گرفتن در دولت موقت بود. اما الآن از سه طرف برای سهم گرفتن در دولت موقت تلاش دارد؛ مثلا از طرف طالبان، دولت و خلیلزاد که نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان و صلح است.
۳- در دههی هشتاد با پشتونهای نسبتا معتدل در دولت موقت سروکار داشتیم. اما الآن در دولت موقت قدرت تعیین کننده را افراطی ترین پشتونها یعنی حکمتیار و طالبان در اختیار خواهند گرفت؛ افراطیونی که تکفیر و قتل عامهای عریان و وحشتناکی را در کارنامههای خویش دارند.
۴- در دههی هشتاد در شرایطی بحث دولت موقت مطرح بود که پشتونها قدرت نظامی امروزی را نداشتند و مثل دیگران بلکه پاینتر از دیگران پای میز مذاکره حاضر میشدند. اما الآن با خشونت و گذاشتن شمشیر روی گلوی دیگران خواهان سهم چند برابر در دولت موقت اند.
بنابراین، چالشهای فوق میرساند که در سه سطح ملی، منطقوی و بینالمللی شرایط مناسب و اراده نسبتا جدی برای تشکیل دولت موقت مطلوب وجود ندارد و با این وضعیت تن دادن به دولت موقت کاریست خطرناک. این حجمی از چالشهای فاجعه بار به خوبی میفهماند که نه تنها شرایط فعلی کشور همانند شرایط دههی هشتاد نیست که تازه از شرایط دههی هفتاد نیز خطرناکتر است. این حجمی از چالشها دارد فریاد میزند که تن دادن به دولت موقت، خطر جدی خلأ قدرت و خطر از هم پاشیدن نظام و قدرت نظامی سازمان یافته را درپی دارد و به احتمال بسیار زیاد میدان را برای تاخت و تاز قدرت طلبان باز میکند.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)