هر گردی الزاماً گِردو نیست!
- انتشار: ۲۸ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 110639

اگر جبههی مقاومت در میدان ـ بهسود شکل گرفت و خوش درخشید و مورد استقبال و حمایتِ وسیع مردمی قرار گرفت؛ دو زمینه و بسترِ عمده برای ظهور چنان جنبشی در بهسود وجود داشت:
الف) راهگیری، اسارت و گردنزنیِ مسافران بیگناه هزاره توسط جلاّدان طالب در درّّۀ مرگ (جلریز) و بیتفاوتی دولت و قوای خارجی در قبال آن کشتار مستمّر و هدفنمد؛
ب) یورش و تاخت و تاز مکرر کوچیهای مسلح به قلمرو زیست هزارهها در بهسود و بیتفاوتی حکومت در دفاع از مردم بومی.
فلسفه و انگیزۀ شکلگیری جبهۀ مقاومت در بهسود، دقیقاً همین دو معضل لاینحل بود و هرگاه دولت و قوای مسلح به وظایف ذاتی خود در تأمین امنیت گذرگاه جلریز و دفع تهاجم کوچیها به درستی عمل میکردند، اصولاً نیاز و ضرورت به شکلگیری جبهۀ مقاومت در میدان ـ بهسود پدید نمیآمد.
اما در این میان کسانی که در آرامترین ولایت کشور (دایکندی) و امنترین ولسوالی آن (خدیر) پرچم جبهۀ مقاومت ۲ را برافراشتهاند، آیا با خود اندیشیدهاند که در آن منطقهای امن و آرام، علیه کدام راهگیری و گردنزنی طالبان یا تهاجم کوچیها، دست به مقاومت و مبارزۀ مسلحانه میزنند؟ وقتی در «خدیر» نه طالب و داعش وجود دارد و نه کوچی و زورگوی و متجاوز، شما علیه چه کسی جبهۀ مقاومت ۲ ایجاد کردهاید؟
هرگاه منظور از تشکیل جبهۀ جدید، مقاومت و مبارزۀ مسلحانه علیه نظم و نظام موجود باشد، باید درک کنید که شما از چند جهت علیه مصالح و منافع مردم خود دست به تفنگ بردهاید:
الف) امنیت و آرامش دایکندی و هزارهجات را به یغما میبرید و این منطقۀ آرام را به صحنۀ درگیری و رویارویی تبدیل میکنید؛
ب) با همهی معایب و نواقص نظام جمهوریت، اکثریتِ هزارهها از حامیانِ نظام کنونی هستند و بغاوت علنی و بدون دلیل علیه جمهوریت و نظم فعلی، دقیقاً به معنای بغاوت و شرارت علیه اکثریت هزارهها شمرده میشود؛
ج) برافراشتن سنگرهای مقاومت علیه جمهوریت، شما را همسو و همسنگر با طالبان و داعش و دیگر گروههای تکفیری ـ تروریستی قرار میدهد که سخت مورد نفرتِ هزارهها و مردم افغانستان قرار دارند. فراموش نکنید که جنرال صداقت (یکی از سران مقاومت ۲) تا چندی پیش خود را ولسوال طالبان در دایکندی میخواند و حتی به پیروی از طالبانِ متعصب، دایکندی را ولایت نمیدانست؛ بلکه ولسوالی میخواند.
بر پایهای آنچه گفته شد، هر گردی الزاماً گردو نیست! هر بغاوت و شرارتی حتماً مقاومت مشروع و ممدوح نیست! هر کس که تفنگی به شانه و دستمال چریکی به گردن آویخت، الزاماً از جان و مال و عزت و ناموس مردم دفاع نمیکند؛ بلکه چه بسا جان و مال و امنیت و عزت و معیشت مردم را در معرض تاراج قرار دهد.
مسیح ارززگانی
نظرات(۰ دیدگاه)