هرگز رهایم مکن!
- انتشار: ۲۷ جوزا ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 115061

“هرگز رهایم مکن”، رمان خواندنی از “کازائو ایشی گورو” است. در این رمان، زندگی دانش آموزانی روایت میشود که از همان آغاز زندگی، بدون اینکه خود بدانند، با هدف استفاده اعضای بدن شان تربیت و حمایت میشوند.
امروز صبح که نوشته ی دردناک جنرال ظاهر عظیمی را درباره پسر شهیدش دیدم به یاد آن رمان افتادم.
بر مبنای نوشته ی جنرال عظیمی، پسرش در آکامی نظامی ترکیه درس خوانده است. سپس در کشورهای مختلف دوره ها و کورسهای متعدد دیده است. در یک جمله برای او بسیار هزینه شده است. اما در نهایت…
.
با دیدن این نوشته از خود پرسیدم: آیا جامعه جهانی و کشورهای دنیا و… ما را حمایت و برای ما هزینه می کنند که در نهایت علیه هم قربانی مان کنند؟ هدف زندگی ما، آن هدفی که خود نمیدانیم، واقعا چیست؟
تصورم این است که مثل همین هزینه هایی که برای پسر جنرال عظیمی شده بود تا در صف اردو بدرخشد، برای پسر حقانی و ملاعمر و… هم هزینه می شود تا در صف مقابل اردو بدرخشند.
چه این که ظاهرا زمانی برای تربیت آقای عباس استانگزی (طالب)، آقای خلیلزاد و رییس جمهور غنی در یک دانشگاه و مدرسه هزینه می شده است!
.
آیا ما، بدون اینکه خود بدانیم، برای اهدای جان مان تربیت می شویم؟ آیا ما نباید به جهان مان، به آنان که در کنار مان هستند، عشق بورزیم؟
علی فائق
نظرات(۰ دیدگاه)