نگاه و ذهنیت پروژهای به توسعه و دیگر مباحث مرتبط آن، خود ضدتوسعه است! (دودهه بربادی!)
- انتشار: ۲۷ قوس ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 101790

اگر از قصهی معارف و چند وزارتخانه دیگر و دزدیهای صدها میلیون دالری آن بگذریم، که کار چند مسئول و سیاستمدار دزد و دو تابعیته بود، از قصهی کندن و خشکاندن نهالهای پسته در بادغیس توسط خود مردم نمیتوان گذشت!
.
آدم بادغیسی که رفیق راهم در یک سفر بود میگفت: چند سال پیش از طرف یک موسسه، نهالهای پسته در مناطق ما توزیع و غرس شد! نهالها، رشد خوبی داشتند و میتوانستند بهزودی ثمر دهند. اما یک مشکل را بهوجود میآوردند؛ موسسات، حمایتهای نقدی خود را قطع میکردند. پروژههای کمتر برای منطقه میآمد.
به این دلیل مردم با پیشنهاد و همکاری برخی از بزرگان منطقه، نهالهای پسته را خشکاندند و یا بریدند و شکستند؛ تا بتوانند همچنان پروژه و کمکهای نقدی از موسسات بگیرند!
.
این قصه، برخی از مکتبسوزیهای و تخریب سرک و دیگر منابع زیرساختی را در جنوب و شرق نیز میتواند توجیه کند.
احتمالا در جنوب و شرق نیز مکتبها را میسوختاندند؛ سرکها، پلها و… را یکی از پی دیگری ویران میکردند تا بتوانند پروژهی بیشتر و کمکهای نقدی دریافت کنند.
در مناطق مرکزی و برخی مناطق شمالی و غربی که منابع زیرساختی تخریب نشدند، در بسیاری از سالهای این دودهه از داشتن پروژههای انکشافی و دریافت کمکهای نقدی محروم بودند!
.
نوت: انسان خویافته و عادتکرده به پروژه و دارای ذهنیت پروژهای، ضد توسعه است؛ در هر سطح و جایگاهی که باشد؛ مسئول یک نهاد در یک شهر و کشور باشد یا بیکارهای در یک قریه!
علی فائق
نظرات(۰ دیدگاه)