نامسلمانی با نامسلمانان/ همدلی با هموطنان هندوباور
- انتشار: ۱۷ حمل ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهگوناگون
- شناسه مطلب: 109833

روزانه دهها خبر خرابکننده بنیان هستی ما از کشتار انسان و کاهش انسانیت در فضای عمومی و رسانهای پخش میشود و دیانت و انسانیت ما را به چالش میکشد، اما هیچ خبری ویرانکنندهتر از انتشار ویدئوی انارکلی هنریار، هندوی هموطن ما نیست. اشکمویههای این بانوی هندومذهب هموطن از آزارها و آسیبها و آفتهای اخلاقی ـ رفتاری هموطنان مسلمان خود، بزرگترین گواه بر نامسلمانی ما است.
اگر اسلام دین رحمت و رواداری است، چرا مسلمانان، مظهر و مصداق نارواییهای مغایر رحمانیت این دین آسمانی سراسر سعادت و سازگاری با زمین و اهل آن هستند؟
هندوها بیآزارترین هموطنان ما هستند. آنان با گشودگی به هموطنان مسلمان خود، هرگز کاری نمیکنند که عرصه را بر مسلمانی ما تنگ کنند، اما ما همواره آنان را در تنگنای رفتار غیر اسلامی خود قرار دادهایم.
ما از یاد بردهایم که مدارا و مهربانی، مهمترین شاخصه رفتاری پیامبر مان بود و محبت و مرحمت، شاکله مبنایی دیانت ما است.
ما فراموش کردهایم که خدای رحمان به پیامبر مهربانش فرمود: وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ و هندوها هم بخشی از عالمین هستند و حق دارند از رحمانیت اسلام و پیامبر این دین مهرورزی و انساندوستی، بهرهمند باشند.
ما به خدا و قرآن پشت کردهایم؛ وگرنه از یاد نمیبردیم که شدت شفقت پیامبر بر همه بشریت چنان بود که گویی میخواست جان خود را از شدت اندوه ناشی از ایمان نیاوردن آنان، از دست بدهد: لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک أَلاّ یکونُوا مُؤْمِنِینَ.
مدارای مهرورزانه پیامبر ما چنان بود که مدینه، مرکز بینالمللی پذیرایی از حدود چهل هیئت مذهبی و سیاسی غیر مسلمان شده بود و هرکدام در اجرای مناسک و آیینهای عبادی خود آزاد بود و هیچکس به جرم مسلمان نبودن، شیشههای خانههای آنان را سنگسار نمیکرد و با نشتر گزنده زبان خود در جان و روان شان زخم اهانت و تحقیر نمیکاشت.
کتاب مقدس ما قرآن مجید میفرماید: «همانا کسانی که ایمان آوردهاند و یهود و صابئان ستارهپرست و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند؛ همانا خداوند بر هر چیز گواه (و از همهچیز آگاه) است.» این آیه به صراحت، حق داوری در مورد آفریدگان مؤمن و غیر مؤمن را تنها از آن خدا میداند و به مسلمانان میآموزد که نامسلمانان را بر پایه پندار پادرهوا و خیال خام و گمان گناهآلود خود، در ترازوی خودساخته و خیالپرداخته خویش وزن نکنند.
ما دینی داریم که خلیفه چهارم آن، حضرت علی میفرماید: به من خبر رسیده مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را به غارت برده، در حالی که هیچ وسیلهای برای دفاع، جز گریه کردن و التماس کردن نداشتهاند.
لشکریان شام، با غنیمت فراوان رفتند؛ بدون آنکه حتی یک نفر آنان زخمی بردارد و یا قطره خونی از او ریخته شود! اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از اندوه و تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است.
آیا کاری که ما با هموطنان هندوی خود میکنیم، کمتر از ربودن خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آن زن یهودی در ذمه اسلام است؟ پس چرا کسی نهتنها از شدت اندوه نمیمیرد، بلکه حتی اندوهگین هم نمیشود؟
ما با افتخار موهوم مسلمان بودن، نهتنها حق برخورداری از آرامش و آسایش را به غیرمسلمانان نمیدهیم، بلکه حتی حق حیات را از کسانی سلب میکنیم که باور مذهبی غیر از باور مذهبی خود مان دارند.
توهم پیروی از آخرین دین خدا، ما را در ردهبندی اخلاقورزی انسانی، در آخرین درجه تنزل قرار داده است و این نشانه نامسلمانی ما در میدان عمل است.
فاصله ما از دین رحمانی اسلام، چندان در حال افزایش بیمرز و مهار است که نهتنها هندوباوران را از حقوق انسانی و شهروندی خود محروم میکنیم، بلکه حتی مسلمانان را نیز در دستهبندیهای غیر اسلامی شیعه و سنی و هزاره و سید و تاجیک و پشتون و اوزبیک و ایماق، قربانی توهم دینداری خود میسازیم.
اکنون وقت آن است که بیش از همه و همیشه، خود را مخاطب این بیان قرآن بدانیم که: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا: ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید…
راحل موسوی
نظرات(۰ دیدگاه)