مناقشه قره باغ و تنش های چند لایه؛ داغ شدن رقابت های ژئوپلتیک در سرزمین قفقاز
- انتشار: ۲۱ میزان ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 95490

برافروخته شدن دوباره آتش منازعه در منطقه مورد مناقشه قرهباغ بار دیگر توجه جهانیان را متوجه این موضوع نسبتاً مزمن محل کشمکش در قفقاز جنوبی کرده است. هرچند این مناقشه در ظاهر موضوعی از جنس اختلافات ارضی میان دو کشور است، اما نمیتوان برخی اهداف و معادلات راهبردی و ژئوپلیتیک را در ورای آن نادیده گرفت. فراتر از رویدادهای میدانی منازعه، برخی ابعاد راهبردی ولی مغفول واقعشده این عرصه نیازمند توجه و دقت نظر ویژه است.
زیرا مناقشه قرهباغ هرچند شبیه اختلافات ارضی موجود در سایر نقاط جهان مسئلهای دوجانبه است، اما هرگز نباید آن را تنها در چارچوب اختلافات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان تحلیل کرد. در واقع منافع برخی قدرتهای فرامنطقهای و اهداف برخی بازیگران مایل به نفوذ در منطقه، اگر بیشتر از تمایلات دو کشور نباشد، کمتر نیست. در طول سه دهه گذشته و پس از پایان جنگ سرد، غرب در راستای راهبرد «گسترش ناتو به شرق» تلاش وافری را برای ایجاد دالانی راهبردی بهسوی شرق و برای ایجاد گسست میان قدرتهای نوظهور، همچون روسیه، چین، ایران و هند به کار بسته است. منطقه قفقاز جنوبی یکی از اجزای مسیر پیشبینیشده برای گسترش ناتو به شرق است و در این میان وجود کشمکش در این منطقه بهانه خوبی برای حضور قدرتهای فرامنطقهای را فراهم میآورد. جالب اینجاست که هرچند به لحاظ سنتی ایروان به مسکو نزدیک است، اما چندسالی است که غربگرایان در ارمنستان به قدرت رسیدهاند. در حال حاضر البته برخی آرزوهای توسعه طلبانه ترکیه را نمیتوان نادیده انگاشت که با شعارهای «پانترکیستی» و «پانتورانیستی» در جهت کشاندن موضوع مناقشه به فراتر از میدان منازعه عمل میکند.
بهجز نیات توسعهطلبانه ناتو و خیالات قومیتگرایانه ترکیه، موضوع دیگری که نمیتوان بر آن چشم پوشید، حضور و نفوذ «اسراییل» در منطقه است. اهمیت تاریخی منطقه قفقاز برای اسراییل (بهعنوان یکی از کانونهای خاستگاه یهودیان اشکنازی) و نزدیکی آن به مرزهای جمهوری اسلامی ایران، سبب شد که از نخستین روزهای فروپاشی شوروی، طمع اسراییل برای نفوذ در آن برانگیخته شود. در اثر نزدیک شدن دولت باکو به تلآویو جای پای بیشتری در قفقاز جنوبی برای اسراییل فراهم آمد. بر این اساس اسراییل بازیگر پنهان و سودبرنده از تداوم منازعه در منطقه است که بهنوعی به هر دو طرف درگیر نزدیک شدهاست.
در روزهای اخیر خبرهایی از انتقال برخی از عناصر میدانی گروه های سلفی سابقاً فعال در سوریه به منازعه قفقاز نیز شنیده شده است. حتی اگر اکنون این خبرها صحت هم نداشته باشد، اجرای چنین سناریوی از سوی سرویسهای اطلاعاتی غرب برای برهم ریختن ثبات منطقه و ایجاد ناامنی در مرزهای جمهوری اسلامی ایران و البته نزدیک سرزمین روسیه، در آینده بعید نیست. هزار نکته باریکترازمو همینجاست که ممکن است هرگونه اشتباه در انتقال سلفی ها به قفقاز و یا تلاش برای فعال نمودن گسلهای قومی در منطقه، از سوی مسکو و تهران تحمل نشود و هزینههای سنگینی بر عاملان آن تحمیل گردد. به این ترتیب در شرایطی که طرفین درگیر ظرفیت اتمام یکسویه جنگ به سود خود را ندارند، تنها برنده واقعی منازعه، بازیگران خارج از منطقه و مایل به نفوذ خواهند بود.
دکتر عبدالطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)