معلول دایکندی ضمن شکایت از نابرابری های استخدامی مدارک تحصیلی اش را آتش زد
- انتشار: ۸ اسد ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعی
- شناسه مطلب: 27814
مدتی خبری آتش زدن مدارک تحصیلی توسط یک تن در دایکندی، در رسانههای اجتماعی دست به دست میشد. بسیاریها میگفتند که پسری مدارک اش را به دلیل آنچه که عدم شایسته سالاری و منطقهگرایی در ادارات دولتی ولایت دایکندی میخواند، آتش زده است.
همان زمان به نحوی ذهنم درگیر این بود که چطور فردی، با آن همه زحمت که صرف تحصیل و بدستآوردن اسنادی میکند تا در وقت نیاز ثبوتی مبنی بر گذراندن دوره تحصیلی اش باشد، میتواند به آسانی آن را نابود کند.
پس از تلاشهای زیاد محمد دانش را که یک ماه پیش به رسم اعتراض مدارک تحصیلیاش را در دایکندی به آتش کشید، پیدا کردم. او علاوه بر این که با آتش زدن مدارک تحصیلی خود در شبکههای اجتماعی خبرساز شده، در دنیای واقعی نیز به خاطر فعالیتهای متفاوتش به عنوان یک معلول مورد توجه عمومی دست کم در ولایت دایکندی بوده است.
خانواده بزرگ
محمد دانش عضو خانوادهی ده نفرهپی است که در ولسوالی خدیر ولایت دایکندی زندگی میکنند. او بزرگ این خانواده در نبود پدرش میباشد؛ پدری که سالهاست وفات کرده.
او زندگی خانواده خود را با معلولیت سپری میکند. آقای دانش با آن که معلول است اما عزم و اراده اش هیچگاهی کمتر از انسانهای سالم نبوده است.
دانش با سختکوشی و زحمتهای فراوان، همانند فرد سالم به فعالیتهای فردی و اجتماعیاش را ادامه داده است. به باور دانش تن معلول پرورده ذهن معلول است. او میگوید که “این برداشتهای ذهن است که تن را معلول میکند و از فعالیت موثر جمعی باز میدارد.”
دانش زمانی که تنها سه سال داشت در حادثه ای وقتی که از بام خانهاش پایین افتاده از ناحیه کمر معلول شده است. به گفتهی او یک سال را با همین وضع در بستر بیماری به سر برده و از همان زمان قفسه سینه اش شکسته و ستون فقراتش کج شده است.
آموزشهای عالی
معلولیت چیزی نبوده که اراده را از محمد دانش بگیرد و او را گوشه نشین کند. پشتکار و تلاش او باعث شد تا از شانزده سالگی به این سو وارد جامعه شود.
محمد دانش از مکتب سنگموم مرکز ولایت دایکندی فارغ شده و پس از آن وارد انستیتوت زراعت همین ولایت شد و توانست مدرک فراغت صنف چهارده را بدست آورد. دانش همچنان تازه از موسسه تحصیلات عالی ناصر خسرو مدرک کارشناسی اش را در رشته حقوق به دست آورده است.
محمد با تلاش و پشتکار به نحوی توانست برای خودش کار دست و پا کند. او دو سال به عنوان آموزگار قراردادی و سه سال به عنوان آموزگار رسمی در مکتبهای ولسوالی خدیر ولایت دایکندی خدمت کرده است.
فعالیت برای معلولان
محمد دانش سابقه کار در موسسات را نیز در کارنامهاش دارد و نزدیک به چهار سال است که به عنوان رییس در موسسه “همکار با افراد دارای معلولیت و افراد بی بضاعت افغانستان” کار میکند.
این موسسه پروژههای آموزشی کامپیوتر، انگلیسی و مدیریت برای معلولین، خانمها و ظرفییت سازی ادارات دولتی را اجرا میکند. دانش در عین حال، یک سال ریاست شبکه جامعه مدنی دایکندی را برعهده داشته و حالا نیز به عنوان عضو در این شبکه فعالیت میکند.
دانش به خبرنامه گفت که پس از فراغت از دانشگاه و چند سال کار در موسسات علاقهمند شد تا وارد حکومت افغانستان شود. او میگوید که برای این، چندین بار در ادارت مختلف دولتی درخواست کار داده و اما هیچگاهی در فهرست رقابت کنندگان انتخاب نشده است. او ادعا میکند در بستهایی خود را کاندیدا کرده که حتی فارغ صنف دوازده میتوانسته در آنها انتخاب نشده است. این موضوع باعث شد که دانش نسبت به شایسته سالاری در این ادارت مشکوک شود. او میگوید که در دایکندی، روابط بر ظوابط بیشتر حاکم بوده و نمیتوان شایسته سالاری را در این ادارات دید.
بر این اساس بود که دانش به رسم اعتراض مدارک تحصیلی خود را آتش زده تا توجه عمومی را نسبت به خویش خوری در ادارت حکومتی دایکندی جلب کند و بحث جدیدی را دست کم در صفحات اجتماعی در باره استخدامها در ادارات حکومتی باز شود.
او حتی در موردی میگوید که نیت کرده تا خود را نیز آتش زند چرا که تبعیضها باعث شده تا او نتواند صاحب شغلی در ادارات حکومتی افغانستان شود.
صدای زنانه
علاوه بر معلولیت، مسئله دیگری که برای دانش اتفاق افتاده، تغییر تون صدای او بوده است. محمد دانش در سن شانزده سالگی تن صدایش تغییر کرده و کاملا زنانه شده است.
او نمیداند که دلیل این موضوع چیست اما میگوید که میتواند مردانه نیز صحبت کند. با این حال، دانش تاکید میکند که تن صدای مردانه او را به شدت اذیت مینماید. به همین جهت، ناخود آگاه دانش مجبور است که زنانه صحبت کند.
وضعیت بهتر
دانش به خبرنامه گفت که تا شانزده سالگی با مشکلات اقتصادی روبرو بوده اما پس از آن به مرور زمان وضعیت اقتصادی خود را تغییر داده است.
مشکلات دانش تنها به بیکاری او پایان نمییابد، بل که در کنار اینها دانش از رفتارهای اجتماعی با خود نیز شاکی است. او میگوید که “به عنوان یک معلول همیشه از سوی برخی افراد تحقیر و توهین شدهام.”
او میگوید تنها خاطره ی تلخی که در ذهنش دارد و فراموش نمیتواند، از دست دادن پدرش میباشد. دانش به خبرنامه گفت زمانی که پدرش وفات کرده، او نتوانسته در کنارش باشد.
شناسنامه جدید
دانش و چند تن دیگر از کسانی که با او هم صدا هستند با دایر کردن کنفرانس مطبوعاتی از نابرابریها در ولایت دایکندی، شکایت کردهاند. او که شناسنامه اش را نیز در جمع دیگر اسناد تحصیلیاش آتش زده، به دلیل آنچه که او از آن به عنوان منطقه گرایی نام میبرد، خواستار شناسنامه جدید از دو ولسوالی شهرستان و میرامور شده تا به گفته او، شاید با آن شناسنامه بتواند در ادارات حکومتی افغانستان کاری برایش دست و پا کند؛ ظاهرا این دو شهرستان بیشتر در ادارت حکومتی دایکندی هواخواه دارد و افرادی با شناسنامه این شهرستانها، به راحتی میتوانند وارد این ساختارها شوند.
آقای دانش میگوید که “با گرفتن شناسنامه جدید ولسوالی ام شاید بتوانم در این ولایت کاری پیدا کنم و فرصتی داشته باشم که از خودگذریهای خانوادهام را جبران کرده و از گوشهیی از رنجهای خانوادهام بکاهم….”
ندامت جدی
با آن که دانش از آتش زدن مدارک تحصیلی اش اظهار پشیمانی نمیکند یا هم ظاهرا پیشمانیاش را به رخ نمیکشد، اما دلیل عمده این اقدام خود را نابرابریهای موجود برای خود و کسان دیگری مثل خودش عنوان میکند که از معلولیت رنج میبرند.
ناراحتی و پیشمانی در گفتارش پیدا است. او با اشاره به برنامههای آیندهاش با ناراحتی میگوید که حالا دیگر امیدی برای ادامه تحصیل خود ندارد.
او میگوید که گرفتن شناسنامه جدید برایش سخت و دردسرساز است. به این جهت، از این وضعیت خود به شدت خسته و ناراحت میباشد.
او اکنون سرگردان دنبال شناسنامه میباشد و مدارک تحصیلی نیز ندارد. به این جهت، میگوید که زندگی اش از پیش سختتر شده و اکنون امیدی برای استخدام خود در ادارات حکومتی و خصوصی ندارد. دانش اما در نهایت میگوید که نباید احساساتی تصمیم گرفت و در عین حال تاکید میکند که مشاغل دولتی آخر دنیا نیست که به خاطر آن عقده ای عمل کرد و زندگی تحصیلی و حرفه ای خود را آتش زد.
نظرات(۱ دیدگاه)