به بهانه یک‌سالگی امضای توافق‌نامه دوحه؛

مطالبه مردم افغانستان از امریکا

  • انتشار: ۱۳ حوت ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 107771
آمریکا

یک‌سال پیش از این، حکومت ایالات متحده امریکا به رهبری دونالد ترامپ، به جنگ با گروه طالبان پایان داد و با مذاکره و در نهایت امضای توافق‌نامه، این گروه را از فرش به عرش رساند. ترامپ، دست زلمی خلیل‌‌زاد را در مسایل افغانستان باز گذاشت. خلیل‌زاد با انگیزه‌های تباری، به تقویت گروه‌های تروریستی و جریان‌های افراطی پرداخت و نقش سفیر طالبان را در جهان بازی کرد.

با روی‌کار آمدن جو بایدن، انتظار می‌رفت او بر سیاست‌های غلط و سیاه ترامپ خط بطلان بکشد؛ امّا برخلاف انتظار، بایدن راه ترسیم شده ترامپ را ادامه داد؛ آتش‌بس با طالبان را رعایت کرد و به رغم اعتراضات مردم و حکومت افغانستان، کس دیگری را جایگزین خلیل‌زاد نکرد. خلیل‌زاد همین روزها در نقش سفیر طالبان، سفرهای دوره‌ای خود را باردیگر آغاز کرده است.
در سالگرد امضای این توافق‌نامه، پیامدهای آن را در میدان جنگ و سیاست بررسی می‌کنیم.

۱- طالبان که مدّعی جهاد با کفار اشغالگر بود و با افتخار خود را مجاهد می‌نامید، در این یک‌سال یک تیر هم به سوی کفار اشغالگر پرتاب نکرد و بینی نیروهای خارجی حاضر در افغانستان را خون نکرد؛ امّا چند هزار هم‌وطن مسلمان غیرنظامی، زن و کودک را به خاک و خون کشید. همین روزها از کوچه و خیابان کابل و دیگر شهرهای کشور خون می‌جوشد و همه روزه چندین عملیات انتحاری انجام می‌شود و ماین‌های چسپکی جان مسلمانان بی‌گناه را می‌گیرد. مهم‌ترین نتیجه توافق‌نامه طالبان و امریکا بر بادرفتن اعتبار طالبان و باطل‌شدن شعارهای این گروه بود. اکنون بر کور و بینا ثابت شده است که طالبان تشنه قدرت است و دین، شریعت و جهاد برای این گروه وسیله رسیدن به قدرت.

۲- ایالات متحده امریکا پس از بیست سال شعار مبارزه با تروریسم و لاف امنیت و رفاه در افغانستان، سرانجام به افغانستان پشت کرد و با معامله ننگین، افغانستان را به یک گروه تروریستی فروخت. در این یک‌سال بخش عمده نیروهای امریکایی افغانستان را ترک کردند و بخشی که مانده‌اند کشتار روزانه زنان و کودکان و غیرنظامیان افغان را تماشا می‌کنند. ثابت شد که امریکا نه تنها با گروه‌های تروریستی مبارزه نمی‌کند و نه تنها به حکومت‌های هم‌پیمان خود وفادار نیست؛ بلکه اگر منافعش ایجاب کند، این‌حکومت‌ها را به آسانی قربانی می‌کند؛ طبق منافع خود گروه‌های تروریستی را به وجود می‌آورد و از این گروه‌ها حمایت هم می‌کند؛ چنان‌که در سوریه و عراق از القاعده و داعش حمایت کامل سیاسی و نظامی کرد و اکنون در افغانستان از گروه طالبان برای رسیدن به قدرت حمایت می‌کند.

۳- در این یک‌سال مردم افغانستان به خود بازگشتند و به دارایی‌های خود تکیه کردند. انصاف آن است که در بیست سال گذشته، افغانستان در همان‌حال که از کمک‌های امریکا و کشورهای خارجی کم‌وبیش برخوردار بوده، آسیب نیز دیده است. بزرگ‌ترین سرمایه افغانستان داشتن مردم زحمت‌کش، کاری، قانع و صبور بود. تاریخ افغانستان زمانی را سراغ ندارد که حکومت به مردم فقیر خود کمک کرده باشد؛ بلکه تمام حکومت‌های افغانستان از جیب مردم فقیر خود به زور گرفته و خورده است. مردم افغانستان با فقر خود می‌ساختند و هرگز منتظر حمایت حکومت خود و یا حکومت‌های خارجی نبودند؛ امّا در این بیست سال، این روحیه مردم آسیب دیده است. مردم کم‌وبیش وابسته به کمک‌های خارجی شده‌اند؛ کمتر می‌کارند، کمتر می‌کوشند و از دارایی‌های خود غافل مانده‌اند؛ سخت‌کوشی، قناعت و صبوری را از دست داده‌اند و این خسران کمی نیست.

۴- تقویت نیروهای امنیتی افغانستان از دیگر نتایج کناررفتن امریکا از جنگ افغانستان است. با این‌که در این یک‌سال طالبان با همراهی القاعده، تروریستان پاکستانی، اویغوری، چچینی، عرب و ازبکستانی حملات سخت و سراسری را سازماندهی کردند، نیروهای امنیتی و خیزش‌های مردمی سرسختانه در برابر آن‌ها ایستادند و با چنگ و دندان از استقلال و آزادی و جمهوریت دفاع کردند. خروج نیروهای خارجی بیش از پیش به تقویت نیروهای امنیتی کشور انجامیده است. در این یک سال دفاع مستقلانه، روحیه و مورال نیروهای امنیتی را بالا برده و به این باور رسیده‌اند که می‌توانند با حمایت مردم از کشور خود دفاع کنند. این واقعیت را در یک سال گذشته نشان هم داده‌اند.

بنابر این افغانستان دیگر نیازی به حضور نیروهای خارجی ندارد. همان بهتر که این نیروها افغانستان را ترک کنند. تنها چیزی که مردم افغانستان از ایالات متحده امریکا می‌خواهند این است که مانع دخالت کشورهای هم‌پیمان خود مانند پاکستان و برخی کشورهای عربی در افغانستان گردند. همین و بس.

اسحاق غیاثی

نظرات(۰ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *