مصالحه ملی یا هویت تحمیلی؟!
- انتشار: ۳۱ سنبله ۱۳۹۹
- سرویس: دیدگاهسیاست
- شناسه مطلب: 94839

سیاست اغفال و تحمیل سیاستی است که همواره قدرت طلبان و انحصار گرایان از آن برای رسیدن به اهداف اصلی و استراتژیک خویش بهره برده اند و میبرند.
طبق این نوع سیاست است که انحصار گرایان مردم و جامعهی رقیب را از امور اصلی باز میدارند و در گیر اموری نسبتا فرعی میکنند تا به راحتی بتوانند به اهداف بلند مدت و استراتژیک خویش برسند.
یکی از نمونههای بارز فعلی این نوع سیاست همزمانی آغاز مذاکرات به ظاهر مصالحه ملی و هویت زدایی از فرهنگ و تمدن ملی با تأکید بیش از پیش بر توزیع تذکره برقی جعلی و پایین کشیدن تابلوهای نوشته شده به زبان فارسی است. الآن از یک سو همه را درگیر و مشغول گفتگوی به ظاهر مصالحه ملی نموده اند؛ مصالحهای که محوریت و ریاست در دو طرف گفتگو از آن قوم خاص است و هیچ شباهتی به ملی بودن ندارد؛ و از سوی دیگر در سایهی اغفال و غفلت، هویت اصیل این کشور را که حیاتی ترین امر است، نشانه رفته اند و دارند تابلوها و آثار دربرگیرنده زبان فارسی را حذف و به جای آن زبان پشتو را جایگزین مینمایند و در برخی موارد انگلیسی را به جای فارسی و در کنار پشتو مینویسند.
این یعنی دهن کجی در برابر فرهنگ و تمدن اصیل و ملی یک کشور؛ از طریق حذف زبان آن فرهنگ و تمدن؛ حذف زبانی که حذف و مرگ خود آن فرهنگ و تمدن را در پی دارد و با این کار هویت یک ملت و مردم دارد برباد میرود. این روند؛ یعنی پشتونیزه نمودن هویت دیرینه این کشور و در نهایت حذف هویت تاریخی این مرز و بوم.
گرچه صلح و مصالحه ملی امریست مهم و حیاتی، ولی نباید غفلت نمود که ملی بودن یک پروسه در صورتی معنا پیدا میکند که در قالب هویت ملی جریان داشته باشد نه در راستای حذف هویت تاریخی و نهادینه نمودن هویت تحمیلی.
خلاصه فعلا این پروسه مصالحه بیشتر در راستای تحمیل هویت جعلی است تا مصالحه ملی. امیدواریم که نخبگان و مسئولین دلسوز و خود این مردم از هویت دیرینه این مرز و بوم غفلت نورزند.
محمد امین احسانی
نظرات(۰ دیدگاه)