متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
- انتشار: ۱۵ ثور ۱۴۰۰
- سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
- شناسه مطلب: 112111
آگاهان تاریخ علیابن ابیطالب را داناترین، پارساترین، شجاعترین و وفادارترین فرد به ارزشهای اسلام در میان صحابیان پیامبر توصیف کردهاند. این مرد بهراستی تاریخ را شگفتزده کرده است؛ آنگاه که عسرت زمانه در آوان کودکی سرنوشت او را به زندگی پسرعماش پیوند داد تقدیر، برای هردو روزگاران پرفرازوفرودی را رقم زده بود، با این تفاوت که سهم علی از تلخیهای زندگی به مراتب بیشتر بود.
اگر دین خالص و ناب در سیمای انسانی مجسمشدنی باشد بدون کمترین تردید باید گفت آموزههای آسمانی اسلام بر زمینهی سپید و زلال روح علی با خطی از نور نقش بسته و در منش، کنش و گفتارش پرتو افشاندهاند. هنوز بیش از ۱۰ سال از خدا عمر نگرفته بود که دلاش را در شعاع اولین آیههای قرآن صفا و صیقل داد تا طلوع بیغروب خورشید وحی را در افق جاناش تجربه کند. ماهها و سالها میرفت و تنگناها و شداید قریشیان بر پیامبر و یاراناش فزونی میگرفت اما کمال روح علی بر رشد جسمانی او سبقت میجست. لیلهالمبیت، شبی که کرکسهای مکه با منقارهای مملو از کدورت و کینه به خوابگاه محمد (ص) ریختند تا روزنهی وحی را یک بار و برای همیشه گل بگیرند، جوانی جانش را در معرض شکار گذارد تا دست ظلمت را از سر نور باز بدارد و کید کایدان را به خودشان برگرداند آنسان که در چاه ویل جهل بدوی خود بسوزند؛ او کسی جز علی نبود.
در بدر و خیبر و احد و احزاب که کار مسلمانان گرههایی سخت خورد، شمشیری به رقص آمد، معجزهها کرد و غبار غم و اندوه و نومیدی از سیمای همرزمان زدود؛ آن شمشیر نبود جز ذوالفقار علی.
آنروز که صحابه، واپسین لحظههای حیات پیامبر را نظاره میکردند، مدینه آبستن حادثهای عظیم شد، عصبیت جاهلی نیشودندان نمایاند و خدایان قبیله باری، صف آراستند تا سهم خویش از خرمن دین تازه بردارند، قهرمانی هاشمی خویشتن در میانهی آتش افگند و سوخت و ذوب شد تا سایهی سیاه آشوب را از سر مسلمین دور سازد؛ آن قهرمان جز علی نبود.
آنگاه که ردای خلافت بر وی پوشاندند و بر گسترهای به پهنای خاورمیانه و ایران و شمال آفریقا امارت یافت، تاریخ بشریت را در حسرتی جانسوز فروبرد، به گونهای که جرداق نامسلمان آرزو میکند که: ای روزگار! ایکاش تمام قدرت و خلاقیتات را جمع میکردی و باری، نبوغ بزرگی چون علی میآفریدی!
بهراستی کجا سراغ دارید که فرماندهی در گرماگرم پیکار، به این درجه از مروت و فتوت تن دهد که از درماندگی دشمن، سلاحی برای پیروزی خود نسازد؟ کدامین جنگجو را میشناسید که دشنام خصم را با سلام و مهربانی و وعظ پاسخ گفته باشد؟ کدامین قدیس را در بستر مرگ یافتهاید که از خوراکش به قاتل خود نیز بخوراند؟ کدامین فرمانروا را شنیدهاید که خود و فرزندانش مانند فقیرترین مردم بزیند، چرا که اگر کاری برای تغییر وضع زندگی آنها نمیتوانند دستکم، فقر را برایشان قابلتحملتر سازند؟
شگفتا و شگفتا و شگفتا که: متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را!
بد نیست اندوهنامهی حاضر را به فرازی از نوشتهی دکتر طه حسین مصری (کتاب علی و فرزندانش) مزین کنم:
” … در برابر این امور مهم و در میان آن آشوب و تلاطم، علی خود را در بهترین حالات مشاهده نمود: ایمان عمیق به خدا و وفاداری نسبت به دین و قیام در راه حق و استقامت بر فتن در راه راست، بدون انحراف و عدم سهلانگاری در امور کوچک و بزرگ اسلام و رفتن در راه راست و حقیقت بدون توجه به اینکه در پایان این راه مواجه با موفقیت یا مرگ میشود”.
هادی رحیمی زاده
نظرات(۰ دیدگاه)